33 - دین پوسته اى – ٢
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
دین پوسته اى - ٢ ( 1393/08/02 ) نمونه بارز دین پوسته اى ، زخم كهنه درون جامعه شیعه خودمان است. انحراف بازى با اسامى و ظواهر دینى. و تهى بودن ازاصل زندگى و تفكر دینى. از بهترین تكنیك هاى طاغوت ، تحریف معنوى ادیان ، كشاندن مذهب علیه مذهب ، سكولار كردن و بى خطر كردن ادیان بوده است.
دین پوسته اى – ٢ ( 1393/08/02 )
نمونه بارز دین پوسته اى ، زخم كهنه درون جامعه شیعه خودمان است.
انحراف بازى با اسامى و ظواهر دینى. و تهى بودن ازاصل زندگى و تفكر دینى.
تفكرى كه انبیا براى بشر آورده اند ، پیام آزادى و آزادگى انسانها ست. و لذا طاغوت ( نظام سلطه در هر زمان ) براى تثبیت بهره كشى خود از مردم ، با رسالت انبیا و خود ایشان مقابله میكرده.
از بهترین تكنیك هاى طاغوت ، تحریف معنوى ادیان ، كشاندن مذهب علیه مذهب ، سكولار كردن و بى خطر كردن ادیان بوده است. كه در مقاله فوق نیز بدان اشاره شد.
جهل و بى خبرى مردم ، ( بوسیله سلطه رسانه اى ) از دیگر تكنیك هاست. مسلمانان شام كه تحت مدیریت معاویه ( منصوب عمر در شام ) تربیت شده اند ، اسلام محمدى فرا نمیگیرند. در اسلام آنها خلیفه میتواند در كاخ و با ثروت آنچنانى و فساد اخلاق باشد و هیچ نقص و ایرادى بر او نباشد.
از امام على هم آنقدر میداند و همیشه لعنش را شنیده ، كه وقتى خبر شهادت حضرت در مسجد را میشنود ، میپرسد مگر ایشان نماز میخوانده ؟!!
در اصطلاح قرآن ، مستضعف فكرى و امكاناتى داریم. فاولئك عسى الله ان یعفو عنهم و كان الله عفوا غفورا. ( نساء – ٩٨). مرد ، زن یا كودك اگر نتوانند چاره اى بیندیشند و راه به جایى نمیبرند ، امید است خدا ایشان را ببخشد.
ولى در آیه قبل از این آیه ، افرادى كه ادعاى استضعاف دارند ولى به تعبیر قرآن ( تحت نظام ظلم ، بدون تلاش مثبت ، در واقع ) به خود ” ستم ” كردند ، میفرماید جایگاهشان دوزخ است.
لذا ملاك خداوند ، همانگونه كه شما اشاره كردید ، اطلاعات و توانایى افراد است.
” عدالت ” زیباترین مفهوم مجسم خداوند در خلقت و تعامل با بشر است.
شرح آن چنان مهیج است كه اشك شوق انسان ناخودآگاه جارى میشود.
در ابتداى قرآن ( مشابه تمام كتب علمى ) اصطلاحاتى كه از آن استفاده خواهد كرد ، و جهان بینى ما را تشكیل میدهد را تعریف میكند.
باید خیلى دقت كنیم ، درك ما از آیات قرآن و نگرش ما منطبق با تعریف اعتقادى خدا باشد نه سایر ترجمه ها.
مثلا كافر فقهى در رساله ها تعریف میشود كه وظایف ” عملى و اجتماعى ” ما را در جامعه اسلامى مشخص میكند و نه ” نگرش ما را ” . ولى كافر اعتقادى كه در قرآن تعریف میشود ، به واقعیات انسانها مربوط میشود ( ونه ظواهر و اسامى و ادعاها ) و این ” نگرش ” ما به انسانهاست.
لذا میلیاردها انسان در دنیا كه از هدایت دین خدا محرومند ، مشمول كافر فقهى میشوند ولى به هیچ وجه در تعریف كافر اعتقادى نمیگنجند.
شما هم كه با ایشان برخورد میكنید میبینید طینت ناپاك و خبیث ندارند. و مثلا زمانى كه نداى آزادى خواهى خمینى به گوششان میرسد ، خسته ازظلم و تبعیض ، به اسلام روى میاورند.
كافر قرآنى :
١- اگر انذارش كنى یا نكنى ( یعنى بعد از كسب اطلاعات ) ایمان نمیاورند.
٢- قلب آنها بسته شده است ( نقطه نفوذى براى حق بر دل آنها وجود ندارد ).
٣- بر چشم و گوش آنها پرده است ( عمده اطلاعات و دیتاها از راه گوش و چشم به انسان میرسد. اینها ” نمیخواهند ” حق را درك كنند نه آنكه نمیتوانند. )
فكر میكنید ” مردم ” دنیا چند نفر اینطورند ؟
امام على ع در دعاى كمیل : به یقین اگر حكم عذاب جاحدیك ( انكار كنندگانت ) و اخلاد معاندیك ( دشمنانت ) نبود ، كل جهنم را بردا و سلاما میكردى و احدى در آن نبود.
فكر میكنید از بیش از یك میلیارد ” مردم ” اهل سنت دنیا ، چند نفر در توصیف فوق مى گنجند ؟
در حج واجب ، در مراوده با مردم آسیا ، آفریقا ، سفر و ارتباط با مسلمین اروپا و كانادا و آمریكا ، شما هیچ نشانه اى از فوق نمیبینید.
به چند میلیارد اهل كتاب هم نگاه كنید ، این را نمیبینید.
پس یك مومن باید خیلى هوشیار باشد كه در بینش و رفتار ، مطابق قرآن و فقه ( رساله ) ، عمل و نگاه كند.
در نگاه قرآنى ، شما ” باید ” بتوانید از ” اسامى ” كه در قرآن به هیچ وجه به رسمیت شناخته نشده است( و جزء اعتباریات است و نه ماهیات بلكه در همه جا به كنه و واقعیت و ماهیت تكیه میكند ، مانند همان آیات ابتداى سوره بقره و دهها آیه دیگر ) عبور كنید.
مثلا یك میلیارد مردم اهل سنت به شدت به ابو بكر و عمر ( بزرگترین غاصبان خلقت و بزرگترین جنایتكاران و ظالمان بر بشریت و نسلهاى متعدد تا امروز ) احترام قائلند و ایشان را مقدس و محترم میدانند. چرا ؟؟؟
به همان دلیل كه هر انسان پاك و آزاده اى وقتى توصیف یك موجود برتر و شریف را بشنود ، مجذوب او میشود.
دستورات اكید ائمه ع براى جلب محبت ” مردم ” ( یعنى با هر دین و مذهبى ) به اهل بیت ، به همین مفهوم است.
وقتى میگوییم كسى كه حتى گرایشى به آن دو ملعون داشته باشد ، جهنمى است ، منظور ، تعریف فقهى آن نیست بلكه قرآنى آن است.
وقتى میگوییم ائمه ع نجات بخش انسانها هستند ، به معناى ” فقط ” بازى با اسامى و ورد و ذكر و جشن و عزا نیست.
نجات یك ” راه ” است كه باید ” پیرو ” شوى. براى پیرو شدن باید راه را بیابى. اسامى باب ورودند. و حركت ضرورى است.
محرم و ماجراى قیام و شهادت امام حسین ع ، فرصت یافتن راه و بلكه ” كوتاهترین ” راههاست به حیات طیبه و معرفت خدا كه كمال كل الكمال انسان است. و انتهاى هدف خلقت.