81 - وحدت ، چيست ؟ تاكتيك يا استراتژى ؟
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
وحدت ، مفهومی که متاسفانه با هجمه هاى پيدا و نهان طاغوت ، و پيشينه سنگين تهاجم فرهنگى روى ان ، بسيار غريب و ناشناخته است. وحدت ، تاكتيك ، نيست. وحدت نگاه قرآنى به دنيا و خط كشى هاى آن و استراتژى شيعه ، براى غلبه بر اصل طاغوت است.
وحدت چيست ؟ تاكتيك يا استراتژى ؟ واقعى و اعتقادى ، يا نمايشى و ظاهرى ؟
يك شيعه و جامعه بر مبناى اسلام محمدى ص ، بايد بتواند :
بحث و تعليم و تعلم معارف ضرورى سعادت بخش انسانها ، و سلوك و تقرب به سمت خدا ، كه بالاترين آن شناخت الگو ها و حجت هاى خدا هستند ، را با بحث تعامل به هدف بيدارگرى ساير مردم دنيا ، به خوبى جمع كند.
جشن هاى انگليسى و ضد دينى قتل خليفه دوم ، متاسفانه به عنوان يك نماد تشيع ، و در فضاى دور كردن مردم شيعه و سنى از يكديگر و دوشيدن و چاپيدن و تضعيف و مشغول كردن هر دو گروه ، پيشينه زيادى دارد.
در زمان خود اهل بيت ع ، شخص پيامبر اكرم ص و نيز بوضوح در روش زندگى امام على ع و …. و دستورات قطعى امام صادق ع و روش زندگى ايشان با مردم ( كه عمدتا غير شيعه بودند ) و …. دستورات شفاف امام رضا ع و …. بشدت در مقابل خود زنى مسلمين، برخورد و از تشتت و تضعيف مسلمين جلوگيرى ميكردند. چندين مقاله در اين زمينه در گروه مطرح و در سايت قرار دارد.
وحدت ، تاكتيك ، نيست. وحدت نگاه قرآنى به دنيا و خط كشى هاى آن و استراتژى شيعه ، براى غلبه بر اصل طاغوت است.
بدانيم يا ندانيم ، بخواهيم يا نخواهيم ، با حدود نود درصد مردم دنيا ، در يك وضعيت و درد و جبهه قرار داريم.
جبهه كفر ، دشمنان خدا و امام زمان عج ، شايد كمتر از ده درصد مردم دنيا هستند.
همانى كه به نام ، طاغوت ، سردمداران بهره مند از استضعاف فكرى و معنوى و مادى مردم ، نظام سلطه ، ( و در حال حاضر قوى ترين و گسترده ترين آن صهيونيسم بين الملل است ) ميشناسيم.
وحدت ، فقط براى حفظ جان مردمى كه نام خود را شيعه گذاشته اند ، عبارتى پر از اشتباه راهبردى است.
١- ديد شما را بجاى امام زمانى و جهانى كردن ، به گروه با عقايد حقه ( مومن ) محدود ميكند.
٢- ديد شما را به مردم ، بجاى واقعيت اعتقادى و قرآنى انسانها ، به نگاه اجتماعى و فقهى آن منصرف ميكند. آن هم از نوع ” ادعا و اسم ” كه در فرمولها و سنن الهى ، هيچ جايگاه واقعى دنيايى و عقبايى ندارد.
بحث مبسوط آن ، در مقاله ٣٣ سايت ، دين پوسته اى ٢ ، مستند ، تقديم شد.
٣- اين ديدگاه و اعتقاد خلاف و قلبى و نهان شما ، تنها ، دروغی است ، كه هيچ دين و مذهب و گروهى ، گول آن را نخواهد خورد. و عملا در دام و خواسته طاغوت متفرقا گرفتاريد.
بحث وحدت ، متاسفانه با هجمه هاى پيدا و نهان طاغوت ، و پيشينه سنگين تهاجم فرهنگى روى ان ، بسيار غريب و ناشناخته است. من نميدانم چه زمان مردم دنيا به معارف واقعى دين و عظمت روح خمينى كبير واقف خواهند شد. فكر ميكنم راه خيلى طولانى داريم.
برخى بحث هاى پايه اى و اساسى ، كه جا افتادن آن مطمئنا زمان خواهد برد ، و تلاش و تكرار زيادى بايد انجام دهيم ، در سايت گروه قرار دارد.
براى سوال شما ، مطلب وحدت را امشب نوشته و تقديم كردم و براى ساير سوالات شما ، مقالات زير را توصيه ميكنم. به شرط مطالعه و دقت ، يقينا ، جاى بحث و اصلاح و تكميل مباحث جهان بينى و اصول دين ، در اين گروه باز خواهد بود.
١٦ و ٣٣ -دين پوسته اى.
١٨- مردم اهل سنت.
٢٤- تقيه.
٢٨ و ٢٩ – امام زمان عج.
٣٤- لعن.
٦٥- فتنه.
٧٠ و ٧١ و ٧٢- تبرى و تقيه و امام على ع .
آقاى فاضل ، با تشكر از زحمت و كمكتون به بحث ، عرض ميكنم ، در متن شما ، وحدت و ” تقيه “ خلط شده اند.
يك انسان هوشمند ، هميشه تقيه دارد. اصول ، شفاف و ثابت است. ولى كشف و درك جايگاهها و نحوه ورود و خروج ، حتما نيازمند تدبير است.
يك پزشك ، هزاران دارو در اختيار دارد. ولى با توجه به نيازها و ضرورت ها و عوارض و مرحله بندى درمان ، از اهم و بعد مهم ، نسخه براى بهبودى را طراحى ميكند.
وحدت يك ديدگاه صد در صد واقعى است. اتحاد ( با هم بودن ) نيست. بلكه يكى بودن است.
آن وحدتى كه راهبردى و واقعى است و صد در صد صادقانه است ، در چه چيز هايى هست ؟ و در چه مواردى نيست ؟
اتحاد : به معنای با هم بودن است. اشتراكات و اختلافاتى در مسير و نيز اهداف وجود دارد. لذا تا زمان هم پوشانى اشتراكات ، با هم هستند. ماهيتا موقت است. هرچند طولانى مدت باشد.
وحدت : يكى بودن است. اعتبارى و جعلى نيست. موقتى نيست.
و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ، و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين.
در اين ايه ، تصميم گيرندگان و صاحبان كره زمين را ” مومنين ” معرفى نميكند!
اين يك آيه كليدى در درك “ انتظار ” ، وظايف منتظر ، وقايع زمان ظهور ، قيام ، و نتيجه قيام مردم جهان به رهبرى امام زمان عج است.
تصميم گيرندگان و صاحبان كره خاك ،” مستضعفين ” خواهند بود.
انقلاب خمينى كبير ، از جنس وقايع زمان ظهور بود. بيدارگرى عمومى مردم تحت ظلم دنيا. هدف و نشانه اصلى انقلاب ، مقابله با ” شيطان بزرگ ” و ” طاغوت اصلى ” است.
نگاه و درك عمومى مردم دنيا نسبت به آمريكا در پنجاه سال قبل ، كه قيام امام آغاز شد ، با نگاه و برداشت امروز مردم جهان و من جمله خود مردم آمريكا از سفيد و سياهش ، قابل مقايسه نيست.
امام خمینی زمانى كه مبارزه با طاغوت را كليد زد ، آمريكا در ميان مردم دنيا ، به عنوان يك كشور صنعتى پيشرفته ، مهد آزادى و دموكراسى ، بسيار ثروتمند ، قطب كشاورزى جهان ، قطب علم و تكنولوژى جهان ، وام دهنده به ساير كشورها ، سرمايه گذار در ديگر كشورها ، با امنيت كامل و … شناخته ميشد.
در ميان عامه مردم دنيا ، ” شعار مرگ بر آمريكا ” ، اساسا وجود نداشت.
بدون اغراق بايد گفت ، امام خمينى با بينش اسلامى و الهى ناب خود ، بيشترين تاثير را در رسوايى چهره واقعى نظام سلطه ، به رهبرى سردمداران صهيونيست آمريكا داشته است.
و همه ساله ، بركات و گسترش بيدارى را بيش از پيش شاهديم. خدا بر علو درجات اين بزرگمرد ، پيوسته بيفزايد.
جنبش هاى مردمى در سراسر دنيا براى احقاق حق خود ( تا آن ميزانى كه مردم درك و وجدان كرده اند ) ، رو به افزايش است. كشورهاى متعدد و گسترده آمريكاى جنوبى ، شمال آفريقا ، معجزه جنوب لبنان ، معجزه صبر مردم غزه ، معجزه مقاومت مردم سوريه ، معجزه جهاد مردم عراق ، تغيير نگاهها و شعارها و مراودات كشورهاى آسيايى و … از نمونه ها هستند.
قابل ذكر است پس از ظهور حضرت منجى بشريت ، اين شناخت از ظلم و تباهى موجود سيستم هاى حكومتى ، بسيار تشريح و شكافته شده ، و مردم دنيا خيلى بيشتر توجيه و تحريك خواهند شد.
جنبش هاى اجتماعى مردم امريكا ، كه فارغ از نژاد ، رنگ ، تزوير جناحهاى سياسى دموكرات- جمهورى خواه و … اتفاق افتاد ، بيدارى عجيب و غريب و خارج از فرمولهاى رياضى نظام سلطه و از پيش بينى هاى خمينى كبير بود.
اخيرا شاهد بوديم در تظاهرات ضد تبعيض سياهپوستان آمريكا ، پرچم آمريكا به آتش كشيده شد ! اين حاوى پيام خيلى مهمى براى سردمداران آمريكا است. شجاعت و فرياد ضد ظلم ، در حال گسترش است.
آن وحدتى كه راهبردى و واقعى است و صد در صد صادقانه است ، در چه چيز هايى هست ؟ و در چه مواردى نيست ؟
بحث وارثين زمين ، هدايت ، بيدارگرى و رهبرى امام عصر عج بر قيام مردم جهان ، انقلاب خمينى كبير و روند بيدارى جهانى ، همه مصاديقى براى درك مفهوم واقعى ” وحدت ” بودند.
يك سوال ، تجربه و عبرت ديگر :
ارتش آمريكا در سال ٢٠٠٣ ، عراق را اشغال كامل نظامى كرد. فرماندار نظامى بر كل عراق ( حاكم – قيوم – مستعمره – تحت اشغال … ) تعيين كردند. در كنار ظلم و ويرانى هاى گسترده و جناياتى كه داشتند ، ارتباطات سياسى با اركان و شخصيت هاى مختلف عراق برقرار كردند. هزينه هاى چند ده ميليارد دلارى ( به ادعاى خودشان خيلى بيشتر ) خرج كردند.
البته چند کشور اروپایی ، مانند انگلیس خبیث ، هم آمدند . معمولا بدون حضور مستقیم ، عوامل تفرقه و درگیری داخلی را در کشور هدف ، نهادینه میکنند ، چه برسد که اشغال فیزیکی کنند . حتما بذر های متعدد و تخلف ناپذیر اختلاف و تجزیهو جنگ داخلی را کشت میکنند .
زمانى كه مجبور به ترك عراق شدند ، چه دستاوردى براى منافع آمريكا و کشورهای غربی شریک ، محقق كرده بودند ؟
زير ساخت هاى عراق را از بين برده بودند ، جان و ناموس مردم را زدند. و ديگر ؟!!!
به لطف خدا ، وحدت در عراق حفظ شد. قانون اساسى يكپارچه تصويب شد. دولت شيعى نزديك به ايران روى كار آمد. پس آمريكاييها در اين مدت چه ميكردند ؟ چرا غايت هزينه هاى آنها به نفع اسلام و مسلمين ختم شد ؟
اين معجزه و نمونه خاص تاريخى ، با رهبرى يك مرجع بيدار شيعه ، آشنا با عمق قرآن و سنت واقعى ، امكان وقوع يافت. اگر ذره اى در دل و قلب و فكر و نيت آية الله سيستانى ، غل و غش و فريبى وجود داشت ، عراق تكه تكه شده و تمام مردم آن قربانى بودند. ايشان يكى ديگر از بركات انقلاب فكرى خمينى كبير هستند.
پيام هاى وحدت ايشان آنقدر از مبانى شناخت اصيل قرآن و سنت بود ، كه مردم عراق به عينه وجدان كردند كه ايشان نه فقط مرجع تقليد شيعيان ، بلكه خيرخواه واقعى مردم مظلوم عراق از كرد و سنى و شيعه هستند.
واقعيت مردم دنيا ، اسم گذارى ها نيست. در ابتداى قرآن ، اصطلاحات اساسى اعتقادى قرآنى ، را خود خداوند ترجمه كرده است. تا مردم قرآن را به گونه ديگرى ترجمه و درك نكنند.
در قرآن ، در شخصيت و هويت واقعى انسانها ، به صراحت ، اسم ، ادعا ، عنوان ، رنگ ، مليت ، نژاد ، وطن ، قبيله ، زبان ، … ، حتى اعتقادات و آموزشهاى قبلى ، از اعتبار ساقط شده اند.
در تمام قرآن ، مدام ملاك هاى انسانها ، سبب ورود به بهشت و جهنم ، سبب برترى و مدح و ثناء و يا تهديد و تحذير و مذمت ، همه و همه ، ملاك هاى “عملى و عينى ” تعريف ميشوند و نه هيچ كدام از اعتباريات فوق الذكر.
اين بحث در مقاله سى و سه سايت ( دين پوسته اى – دو ) به تفصيل بيان شد.
چقدر از جنگها ، منشاء تفرقه و نزاع و جدل ها و … ( نه ميان حكومت ها ، بلكه ميان ” مردم ” ) ناشى از همين ” اسامى “ است ؟!!!! و نه واقعيت مشترك ميان هر دو.
در طول تاريخ ، حكومت ها از اين ” اسامى ” ، متاسفانه حداكثر استفاده را برده اند. شاخه تزوير مثلث شوم زر و زور و تزوير طاغوت ، مسئول اين طراحى است.
” يهود ” نامى براى اعتبار و هويت بخشى به رژيم اشغالگر قدس.
” شيعه ” اسمى براى انسجام ، قدرت ، اتحاد و يكپارچگى و تقابل با قدرت رقيب ، در حكومت صفوى.
” ابوبكر و عمر ” ، اسامى براى تقديس افسانه اى و تعريف شخصيت و ماهيتى بسيار صادق و مقرب الهى و يار پيامبر ، از روزگار غربت و سختى هاى ايشان ، و حكومت براى گسترش اسلام ، و زندگى زاهدانه و …. براى بيش از يك ميليارد انسان روى كره زمين !
توصيفات و ويژگى هايى كه براى هر انسان آزاده اى در دنيا ارائه شود ، آن را بشدت تحسين ميكند!
بدترين شيوه ارتباط با كسى كه اعتقادات و آموزشهاى متفاوتى با ما دارد ، ورود با ” اسامى ” است ، بجاى ماهيات و واقعيات.
مشتركات ما با مردم دنيا ، مطمئنا بيشتر در عينيات فطرى انسانى است تا در ” اسامى “.
در اشعار و ادبيات خيلى از كشورها و فرهنگها اين مفهوم ، تجربه و بیان شده و به عنوان سوء تفاهم يا عدم درك متقابل ، تصوير و منعكس ميشود.
” ابوبكر و عمر ” براى شيعيان ، دو انسانى بودند كه ، به طمع قدرت مسلمان شدند ، لحظه اى در تمام عمر ، ايمان نياوردند ، با غصب حكومت ، بزرگترين جنايت را براى قرنها عليه بشريت پايه ريزى كردند ، سبب قتل حضرت محسن س و دردانه خلقت ، حضرت زهرا س بودند و …
سوال :
آيا بيش از يك ميليارد انسان پاك مسلمان ، كه عشق به پيامبر دارند و از ابوبكر و عمر ، تصويرى مقدس دارند ، انسانهاى ” بد“ى هستند ؟ بالاتر ، آيا انسانهاى منحرفى هستند ؟ منحرف ، كسى است كه حق را بشناسد و پشت كند ، كسى است كه توصيف از پليد را خوب بداند ، نه آنكه توصيف از زيبا را زيبا بداند. منحرف كسى است كه قلبا ، ظلم ، دروغ ، خيانت را خوب و پسنديده بداند.
سوال ديگر :
آيا بيش از دويست ميليون مسلمان كه اسما شيعه هستند ، الزاما خداپرست ، با قلب و نيت پاك ، با زندگى در تبعيت از قرآن و اهل بيت ع ، در صداقت ، اخلاق ، امانت ، خيرخواهى و … هستند ؟ بالاتر ، آيا حتى در اين معانى از مردمى كه ميگويند ( اسما ) مسيحى يا … هستند ، نزديك تر و موفق ترند ؟
يا اينكه گروهى از ايشان ، از قرآن و اهل بيت ع ، تنها يك سرى ” اسامى ” نصيبشان شده و در تفكر و روش زندگى ( اصول و فروع دين ) داراى فرهنگ و منش كاملا مغايرى هستند ؟
با اين اوصاف ، آيا يك شيعه بيدار و سرباز امام عصر عج ، دستورالعملى براى نحوه برگزارى مراسم جشن و عزا ، كه از اجزاء اصلى نماد و شعار در هر فرهنگ ، و به هدف گسترش مفاهيم مهم است ، نداشته و به دلخواه و عشق شخصى ميتواند عمل كند ؟ مثلا آيا ميتواند ” فاطميه س ” را عاشورايى برگزار كند ؟ اگر به وضوح ببيند كه برخى “ اسامى ” ، موجب تضعيف جبهه حق و دورى مردم دنيا از نجات ميشود ، يقينا بر خلاف اهداف تبليغى مراسم جشن و عزا ، و بر خلاف اهداف و منويات دين خواهد بود. و لذا مجاز نيست.
اين از مفاهيم “ تقيه ” براى شيعه بيدار و بصير است.
پس تعريف “ وحدت ” چه ميشود ؟ اگر عمق ديد ما ، قادر باشد از “ اسامى ” و پوسته ها گذر كند ، و به شناخت و معرفت نفس ( خود واقعى خود ) نائل شود ، احساس مشتركات بسيار بسيار زيادى با ” مردم ” پنج قاره كره زمين خواهد داشت.
هر كدام از ما ، يك مخلوق خدا كه به نسبت آموزشهاى فطرى و اكتسابى كه داشته ايم ، تا در صدى پاسخ مثبت داده ، و به همان مقدار به انسانيت ، تعالى و قرب به خدا رسيده ايم.