31 - ولایت فقیه ، ادله نقلى- ١
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
ولایت فقیه ، ادله نقلى - ١ تهیه و تنظیم : استاد بهرمن (آشنایى محبین و پیروان اهل البیت ع با مبانى نقلى سیاست و مدیریت تشكل و انسجام امت اسلامى، در زمان غیبت قرآن ناطق عج ، بسیار ارزشمند و ذى قیمت بلكه در دنیاى پر فتنه امروز ضرورى است. در شیعه شش تز فكرى وجود دارد كه هر كدام دلایلی از روایات دارند. ذیلا با ذكر مستندات هر كدام ، تحلیل و نقد صحیح آن از دید جامع شریعت تقدیم میگردد :
ولایت فقیه ، ادله نقلى-1
تهیه و تنظیم : استاد بهرمن
(آشنایى محبین و پیروان اهل البیت ع با مبانى نقلى سیاست و مدیریت تشكل و انسجام امت اسلامى، در زمان غیبت قرآن ناطق ، بسیار ارزشمند و ذى قیمت بلكه در دنیاى پر فتنه امروز ضرورى است. و باز خصوصا براى فرهیختگان و ولایتمداران عزیز این گروه.
با عرض تشكر مجدد از استاد گرامى بهرمن ، امیدواریم مشمول عنایت و دعاى خاص حضرت ولى عصر عج باشید.)
آنچه در ابتدا بحث میشود، زیرساخت طرح فکری ولی فقیه و موضوعات مربوط به تشکیل حکومت اسلامی در غیبت کبری است و بعد حیطه اختیارات ولی فقیه صحبت خواهد شد.
در علم خطوط قرمزی غیر از دسترسی به علوم ذاتیه پروردگار به علت عدم احاطه معلول به علت وجود ندارد و انهم از طریق فرمایش معصومی مثل مولای متقیان در نهج البلاغه با ارامش خاطر قبول می کنیم. لذا دوستان عزیزم تمام مکنونات و سوالات را مطرح فرمایند شاید بضاعت ناچیز ما در روشنگری موثر شود . انشالله. لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
در شیعه شش تز فكرى وجود دارد كه هر كدام دلایلی از روایات دارند. ذیلا با ذكر مستندات هر كدام ، تحلیل و نقد صحیح آن از دید جامع شریعت تقدیم میگردد :
دسته ی یکم – نفی مطلق
گروهی از روایات، به صورت مطلق و عام، هر نوع قیام و برافراشتن پرچمی را قبل از ظهور حضرت مهدی، علیه السلام، محکوم می کند .
در حدیث صحیح، ابی بصیر از امام صادق، علیه السلام، نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است که غیر خدا را پرستش می کند .» . (2)
******نظیر این حدیث را نیز مالک ابن اعین از امام باقر، علیه السلام، روایت کرده است . آن حضرت فرمودند: «هر پرچمی که قبل از پرچم حضرت قائم، علیه السلام، برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است .» . (3)
در نظر معتقدان به تعطیل و نفی مشروعیت حکومت در عصر غیبت، این دو حدیث و مانند آن، از جهت سندی، قابل مناقشه و اشکال نیست . بنابراین، به عنوان دلیلی محکم برای اثبات حرمت قیام قبل از ظهور، مورد توجه قرار گرفته است . (4)
به اعتقاد آنان، این گونه روایات، با عباراتی صریح، می گویند هر قیام کننده ای قبل از ظهور معصوم، طاغوت است و به فرموده ی قرآن (فاجتنبوا الطاغوت) (5) باید از او دوری کرد .
♦️ نقد و بررسی
اگرچه بعضی از روایات دارای این مضمون، همانند روایت مالک بن اعین، از جهت سندی، به دلیل وجود حسن بن علی بن حمزه، مخدوش است و استفاده از آن ها درست نیست، (6) ولی از آن جایی که برخی از احادیث این گروه، همانند روایت ابی بصیر، از نظر سندی صحیح است، بنابراین جایی برای مناقشه ی سندی در این روایات نیست .
✅ نقد دلالی:
الف) دعوت به خویشتن که غیر شرعی و محکوم به بطلان است .
ب) دعوت برای درهم شکستن باطل و به دست گرفتن اداره ی کشور و واگذاری آن به کسانی که در حقیقت، حق حکومت از آنان است .
در این روایات، پرچم هایی که به خاطر دعوت به خویشتن بر افراشته شود، محکوم به بطلان و غیر قابل اطاعت است . این ها، قیام هایی است که در مقابل حضرت قائم، علیه السلام، واقع شده است، و رهبر چنین قیام هایی، طاغوت است، ولی پرچم هایی که در مسیر و جهت اهداف او باشند، مورد انکار قرار نگرفته اند .
شاهد این گفتار، آن است که به کسی طاغوت می گویند که در مقابل خداوند متعال مورد پرستش قرار گیرد . بنابراین، اگر شخصی دعوت به خویشتن کند و از مردم بخواهد که او را اطاعت کنند، طاغوت است، و اگر دعوت به حق و مسیر الهی کند، طاغوت نخواهد بود . (7)
⭕️ نقد دیگر این شبهه برگرفته شده از روایات این است که در مقابل چنین مضمونی که همه ی قیامها تا زمان ظهور باطل است، از سوی امامان معصوم، علیهم السلام، قیام هایی مانند قیام زید، مورد تمجید و تعریف قرار گرفته است .
قیام زید از آن جایی که دعوت به حق بود، در روایت «عیص بن قاسم » مورد تقدیس و تایید امام قرار گرفته است . این تایید و تقدیس، نشانه ی این است که این روایات، مطلق قیام ها را نفی نمی کند، بلکه هماهنگی و جمع عرفی بین آن ها ما را به این نکته رهنمون می شود که این روایات، با وجود واژه ی «طاغوت » در صدد نفی قیام هایی است که رهبران آن ها، دعوت به خویشتن می کنند، و شامل قیام هایی که به سوی حق و حقیقت فرا می خوانند، نمی شود . (8)
از دیگر قیام هایی که مورد تایید ائمه، علیهم السلام، قرار گرفته است، می توان از «قیام یمانی »نام برد، که ضمن تایید وی از سوی امام، علیه السلام، چنین تعلیل آورده می شود که «یمانی، مردم را به حق و راه راست دعوت می کند، بنابراین باید یاریش کرد .» . (9)
⭕️ نکته شایان توجه در گفتار امام باقر، علیه السلام، این است که می فرمایند: «پرچم یمانی، پرچم هدایت است .» . این عبارت، تفسیری است برای روایاتی که به صورت مطلق، برافراشته شدن هر پرچمی را قبل از ظهور، باطل معرفی می کرد . در علم اصول، این را «حمل مطلق بر مقید» می نامند .
افزون برآن چه گذشت، روایات بسیاری، بر فعالیت برخی از قیام های قبل از ظهور حضرت حجت، علیه السلام، دلالت می کند . (10) در سنن ابن ماجه آمده است که پیامبر، صلی الله علیه و آله وسلم، فرمودند: «مردمی از مشرق زمین قیام می کنند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی، علیه السلام، فراهم میسازند .» . (11) نیز روایاتی درباره ی اهل قم و قیام آنان رسیده است . (12)
حضرت امام، قدس سره، به عنوان پیاده کننده ی اندیشه ی حکومت اسلامی در عمل و علم، در جواب این روایات چنین می فرماید:
علم قیامی که در روایات، باطل اعلام شده است، علم قیام به نام حضرت مهدی است، نه هر قیامی، . . . (بلکه) قیام زید و امثال آن، در روایات، کاملا تایید شده است . (13)
دسته ی دوم احادیث – خبر دادن از شکست قیام ها
روایات بسیاری آمده است که مفاد آن ها خبر از شکست همه ی قیام هایی می دهد که قبل از ظهور حضرت صاحب، علیه السلام، به وقوع می پیوندند . ما،پیش از تبیین و تحلیل برداشت هایی که از آن ها صورت گرفته است، متن برخی از آن ها را متذکر می شویم:
حماد بن عیسی، به صورت مرفوع (حذف راوی حدیث) از علی بن الحسین (امام سجاد، علیه السلام، روایت کرده است که آن حضرت فرمودند:
به خدا سوگند! هیچ یک از ما (اهل بیت) قبل از قیام قائم، خروج نمی کند، مگر این که مثل او مانند جوجه ای است که قبل از محکم شدن بال هایش، از آشیانه پرواز کرده باشد، در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی می پردازند . (15)
با کمی تفاوت، از موکل بن هارون، در مقدمه ی صحیفه سجادیه، از امام صادق، علیه السلام، نقل شده است که حضرت فرمودند:
«هیچ یک از ما اهل بیت، تا روز قیام قائم، برای جلوگیری از ستمی و به پا داشتن حقی، قیام نمی کند، مگر این که بلا و آفتی به او می رسد و قیام او بر اندوه ما و شیعیان ما می افزاید . (16)
⭕️نیز در حدیث ابی جارود از امام باقر، علیه السلام، با عبارتی متفاوت و کنایه ای، همین مضمون گوشزد می شود:
هیچ یک از ما اهل بیت نیست که ناروایی را دفع و مردم را به سوی حق بخواند، مگر این که مصیبت ها و بلاها، او را به زانو در می آورد، تا این که گروهی که در جنگ بدر شاهد بودند، قیام کنند، گروهی که کشته هایشان، دفن، و مجروحان شان، مداوا نمی شوند . پرسیدم: «منظور از این گروه چه کسانی هستند؟» . فرمود: فرشتگان .» (17)
گفته شده است، با توجه به این که این روایات، هر نوع تلاش و قیام را محکوم به شکست معرفی می کنند، بنابراین، انجام دادن چنین عملی، لغو و بیهوده است، و در نتیجه، هیچ گونه اقدام عملی، منطقی و مشروع نخواهد بود، بلکه بر اندوه امامان و شیعیان ایشان می افزاید .
♦️ نقد و بررسی
در میان این روایات، حدیث صحیح و بدون اشکال سندی، یافت نمی شود . روایت حماد بن عیسی، مرفوعه است و زنجیره ی سند آن قطع شده است، مگر این که حمادبن عیسی را از اصحاب اجماع بدانیم و از آن جایی که سند ایشان، صحیح است، مرسل های وی را مسند تلقی کنیم . (18)
در حدیث دیگری که ابی جارود آن را نقل کرده است، می توان این گونه خدشه کرد که وی، زیدی مذهب بوده است و دلیلی بر عدول وی به سوی مذهب حق وجود ندارد . (19)
✅ نقد دلالی:
در دلالت این احادیث نیز اشکالاتی شده است . برخی گفته اند، آن چه از این روایات استفاده می شود، این است که امام، علیه السلام، در صدد بیان جواز یا عدم جواز قیام نیست، بلکه یک خبر غیبی را بیان می کند که اگر کسی از ما اهل بیت، قبل از قیام قائم، علیه السلام، قیام کند، پیروز نمی شود، اگرچه ممکن است آثار مهمی بر آن مترتب گردد; زیرا، اگر منظور حضرت، تخطئه ی هر گونه قیام قبل از خروج حضرت مهدی، علیه السلام، باشد، به گونه ای، قیام پدرش امام حسین، علیه السلام، نیز مورد تخطئه قرار خواهد گرفت .
⭕️در رویکردی دیگر، با بررسی تاریخی، می یابیم که برخی از شیعیان، در پاره ای از مقاطع، خواهان قیام امام معصوم، علیه السلام، بوده اند .
از سوی دیگر، با برداشت از نویدهای پیروزی شیعیان برخودکامگان، برخی از آنان، اقدم به قیام هایی بدون پشتوانه و متاثر از احساسات، می کردند .
بنابراین، این گونه روایات برای ایجاد میانه روی و تعدیل روحیه ی آنان، بیان شده است، چه این که ممکن است واژه ی «منا» در گفتار امام، نشانه ی این باشد که اگر در این شرایط، امامان، دست به قیام بزنند، پیروز نخواهند شد .
شاهد این برداشت، روایتی از امام صادق، علیه السلام، است . حضرت، در پاسخ فردی که می پرسد: «چرا قیام نمی کنید؟» ، می فرماید: «اگر به تعداد این گوسفندان – که هفده راس بوده است – یاور می داشتم، قیام می کردم .» . (20)
در این بیان، امام، علیه السلام، علت امتناع خود را از قیام، نداشتن یاوران حقیقی و لازم برای چنین امری معرفی می کند که معنایش، این است که اگر امام، علیه السلام، یاورانی برای قیام می داشتند و شرایط آن مهیا بود، این عمل را انجام می دادند .
علاوه بر این، اطمینان به عدم موفقیت و پیروزی در مبارزه، شبهه ای نیست که منحصر به زمان غیبت باشد، بلکه اگر در زمان حضور نیز چنین امری مطرح باشد و تحقق خارجی آن مشکوک باشد، حکم آن با زمان غیبت، مشترک است .
خلاصه این که ما، مامور به وظیفه هستیم و در صورت احراز لغویت و بیهوده بودن قیام، حکم آن، همانند امر به معروف و نهی از منکر است . (21)
دسته ی سوم – روایات انتظار
در دسته ی سوم، به روایاتی استناد می شود که به انتظار فرج و ملازمت خانه و منتظر و مترصد وقوع علائم ظهور، امر می کند، و شیعیان را از شرکت در هر قیام و مبارزه ای قبل از تحقق نشانه های ظهور، منع می کند .
امام صادق، علیه السلام، به سدیر می فرماید:
ای سدیر! در خانه ات بنشین و مراقب زندگی ات باش و مادامی که شب و روز آرام است، آرام گیر . پس هنگامی که به تو خبر رسید که سفیانی خروج کرده است، حرکت کن و اگر شده با پای پیاده به سوی ما بیا . (22)
در روایت جابر از امام باقر، علیه السلام، حضرت، کسانی را که در زمان غیبت بر ولایت امامان ثابت قدم باشند، مدح می کند و وظیفه ی مؤمنان را در عصر غیبت، «حفظ اللسان و لزوم البیت » معرفی می کند .
در نقل ابی بصیر از امام صادق، علیه السلام، وظیفه ی مؤمنان در زمان غیبت، چنین معرفی می شود:
فاذا کان ذالک، فالزموا احلاس بیوتکم حتی یظهر الطاهر بن الطاهر المطهر ذوالغیبة الشدید الطرید .» (23)
در حدیث حسین بن خالد از امام رضا، علیه السلام، حضرت فرمان می دهد تا آسمان و زمین آرام است، آرام گیرید و تا زمانی که زمین از درهم کشیدن لشکریان، و آسمان از ندای آسمانی آرام است، شما نیز کاری انجام ندهید و قیامی نکنید . (24)
به این روایات، چنین استدلال می شود که در این احادیث، راه و روشی برای همه ی شیعیان ترسیم و ارائه شده است که تا قبل از ظهور علائم قیام حضرت مهدی، باید سکوت کنند و از قیام و مبارزه خودداری ورزند .
♦️ نقد سندی
در سند روایت سدیر، فردی با نام «عثمان بن عیسی » وجود دارد . وی را در کتاب های رجالی، چنین معرفی می کنند .
وی، از بزرگان واقفه بوده است که پس از شهادت موسی بن جعفر، علیه السلام، در امامت ایشان متوقف شد و امامت علی بن موسی الرضا، علیه السلام، را نپذیرفت و اموالی را که به عنوان وکیل در اختیار داشت، به امام رضا، علیه السلام، نپرداخت . (25)
آقای خویی در کتاب معجم رجال الحدیث، پس از بحث و نقل دیدگاه هایی درباره ی وی، چنین نتیجه گیری می کند:
هیچ شکی نیست که عثمان بن عیسی، فردی منحرف از حق و معارض با حضرت رضا، علیه السلام، بوده است و به امامت آن حضرت اعتراف نکرده و اموال امام را نپرداخته است . توبه و برگرداندن اموال از سوی وی نیز ثابت نشده است . (26)
اگرچه برخی از احادیث، او را توثیق کرده اند، ولی این وجوه ذکر شده در زندگی وی، می تواند سبب تزلزل احادیث اش گردد .
روایت «حسین بن خالد» نیز دارای مناقشات سندی بسیاری است، چه این که «حسین بن خالد» ، مشترک میان دو فرد است که یکی ثقه و دیگری غیر ثقه است (27) و اگر منظور از «حسین بن خالد» ، «ابوالعلاء» یا «صیرفی » باشد، هیچ کدام از آن دو توثیق نشده اند . (28)
نیز در این حدیث «احمدبن علی » ، شناخته شده نیست . (29)
با توجه به نکاتی که تا کنون در سند این احادیث بیان شد، راه استدلال به این روایات برای تصمیم گیری در امر مهمی مانند وظیفه ی مؤمنان در عصر غیبت، بسته شده است . با صرف نظر از جهات سندی به نقد دلالت این دسته از احادیث می پردازیم .
✅ نقد و بررسی مضمونی احادیث
برای به دست آوردن چنین اندیشه ای از این گروه روایات، باید الغای خصوصیت از مخاطب شود; یعنی، بدانیم که فرد مورد خطاب روایت، خصوصیت نداشته است و دخالتی در صدور روایت نداشته است، ولی چنین علمی در این مورد نداریم، (30) بلکه شواهدی وجود دارد که امام، علیه السلام، این روایت را به سبب وجود مخاطبی همچون سدیر فرموده اند . ما، تنها به گوشه ای از این شواهد اشاره می کنیم:
⭕️ وقتی نام سدیر و چگونگی شخصیت وی نزد امام صادق، علیه السلام، مطرح شد، حضرت فرمودند: «سدیر، پیچیده شده به هر رنگی است » گویا منظور امام، علیه السلام، این است که سدیر، از نظر فکر و دقت، فردی احساسی است و بر یک روش محکم، استوار و پا برجا نیست (31) . بنابراین، ممکن است حضرت برای جلوگیری از اقدامات احساسی سدیر، این عبارت را به وی فرموده باشند .
⭕️برای پی بردن به شخصیت فردی سدیر، روایت دیگری را که بیش تر حدود ادراک وی را نشان می دهد، یادآور می شویم . در این نقل، سدیر می گوید:
خدمت امام صادق، علیه السلام، رسیدم و به حضرت عرض کردم: «به خدا سوگند! نشستن برای شما سزاوار نیست .» . حضرت فرمود: «چرا ای سدیر؟» . عرض کردم: «به سبب اطرافیان و پیروان و یاورانی که دارید . به خدا سوگند! اگر امیرالمؤمنین، علیه السلام، به اندازه ی شما یاور داشت، دو قبیله ی تیم وعدی (قبیله ی ابوبکر و عمر) به خلافت وی طمع نمی ورزیدند .» . حضرت فرمودند: «تعداد آنان چه قدر است؟» . گفتم: «صد هزار .» . حضرت فرمودند: «صد هزار؟ !» . گفتم: «بلی و بلکه دویست هزار .» . حضرت فرمودند: «دویست هزار نفر؟ !» . گفتم: «بلی و بلکه نصف دنیا .» .
حضرت سکوت فرمودند تا این که همراه امام، علیه السلام، به مکانی نزدیک مدینه رفتیم . در آن جا پسر بچه ای چند بزغاله را می چرانید . حضرت نگاهی کردند و فرمودند: «لوکان لی شیعة بعدد هذه الجداء ما وسعنی القعود; اگر من، به اندازه ی این بزغاله ها، شیعه داشتم، سکوت و نشستن برایم جایز نبود .» .
سدیر می گوید: از مرکب پیاده شدیم و نماز خواندیم . پس از نماز، بزغاله ها را شمردم . تعداد آن ها هفده راس بود . (32)
با بیان این حدیث طولانی، تصویر نسبتا کاملی از وضعیت و شرایط زمان و فهم و ادراک سدیر، ارائه شد .
⭕️برداشت قابل اطمینان تری از روایت معلی بن خنیس، استفاده می شود . او می گوید:
«نامه ی سدیر و عده ای را خدمت امام صادق، علیه السلام، بردم . در آن نامه، نوشته شده بود که «ما پیش بینی می کنیم که خلافت به شما منتقل شود . نظر شما چیست؟» . حضرت فرمودند: «اوه! اوه! من، امام اینان نیستم . آیا نمی دانند که سفیانی باید کشته شود؟» . (33)
در این گفتار، امام می فرماید: «من، امام اینان نیستم » و با واژه ی «سیاه جامگان » واقعیت ابومسلم و پیروان وی را معرفی می کنند; زیرا، ابومسلم، با این ادعا که می خواهد حکومت را به جایگاه خویش بازگرداند، قیام کرد، ولی هدف واقعی او چنین نبود، بلکه این، حربه و شگردی برای کمک گرفتن از شیعیان در مقابل دشمنانش بود .
ممکن است منظور امام، این باشد که من، امامی که شرایط قیام و پیروزی و در اختیار گرفتن منصب حکومت، برای اش مهیا باشد، نیستم .
⭕️در نتیجه، پس از بیان این شواهد از زندگی و شخصیت سدیر و کسانی که خواهان قیام، امامان بودند (34) ، نمی توانیم از خطابی که به سدیر ایراد شده و او را ملزم می کند در خانه بنشیند، خصوصیت مورد را الغا کنیم و بگوییم، وظیفه ی همه، حتی در عصر غیبت، سکوت و نشستن در خانه است . بنابراین، این حدیث، در زمان خاص، نسبت به فردی خاص و آن هم نسبت به قیام های خاصی که بی اثر است، بیان شده است، بلکه ممکن است در این حدیث و مانند آن، عنوان مهدویت نهفته باشد . بنابراین، به این دلیل، امام، آن را مذموم می شمارد . (35)
افزون بر آن چه گذشت، این احادیث، در بستر خاصی از زمان صادر شده است; زیرا، از سویی پیروان امامان، همواره، در انتظار قیام و نهضت مهدی موعود و قائم آل محمد بودند; چه این که روایات فراوانی از پیامبر، صلی الله علیه و آله وسلم، و امامان معصوم، علیهم السلام، شنیده بودند، و از سوی دیگر، در همین زمان و چنین اوضاعی، برخی از سادات علوی، از موقعیت استفاده کردند و به عنوان «مهدی موعود» و به هدف سرنگون کردن حکومت های طاغوت، دست به قیام می زدند، اما پس از چندی با شکست مواجه شدند .
⭕️ احادیث مذکور، در چنین اوضاع و شرایطی صادر گشته است . امام می خواهند بفرمایند، شخصی که اکنون قیام کرده است، مهدی موعود مذکور در روایات نیست . بنابراین، احادیث می خواهد به گونه ای جلوی سوء استفاده برخی از سادات علوی را بگیرد . در نتیجه، این احادیث، هرگز در صدد جلوگیری از انجام دادن وظایفی مانند; جهاد، دفاع از اسلام و مسلمانان، امر به معروف و نهی از منکر، و . . . نیست. (36)