340 - خیانت همسران
نویسنده : زهرا رستگار
خیانت همسران چرا همسران به یکدیگر خیانت میکنند؟ قرآن کریم مردان را تکیهگاه زنان معرفی کرده و زنان را در حکم لباس مردان دانسته است. با رواج مدرنیته در زندگیهای خانوادگی امروزی، پدیدههای شومی به عنوان آفت پدیدار میشوند. خیانت در زندگی مشترک یکی از همین آفات شوم است. در این نوشتار برآنیم […]
خیانت همسران
چرا همسران به یکدیگر خیانت میکنند؟
قرآن کریم مردان را تکیهگاه زنان معرفی کرده و زنان را در حکم لباس مردان دانسته است.
با رواج مدرنیته در زندگیهای خانوادگی امروزی، پدیدههای شومی به عنوان آفت پدیدار میشوند. خیانت در زندگی مشترک یکی از همین آفات شوم است. در این نوشتار برآنیم که این موضوع را مورد بررسی قرار داده و راهکارهایی در جهت پیشگیری و حل آن ارائه دهیم:
دین مبین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی، حاوی دستورات و راههایی در جهت ایجاد سعادت دنیوی و اخروی بشر میباشد که با عمل به آنها، خواسته یا ناخواسته، سعادت و رستگاری پدیدار گشته و آفات و پدیدههای شوم نیز بر سر راه او سبز نخواهند شد.
بررسی ابعاد فردی و اجتماعی پدیده خیانت همسران به یکدیگر، گویای این مطلب است که با فاصله گرفتن افراد جامعه از مسیر تعالیم و اصول اجتماعی اسلام، این پدیده نیز رخ مینماید. با رعایت حریمی که اسلام در روابط جنس مذکر و مؤنث ترسیم کرده است، میتوان جلوی خیلی از مشکلات را گرفت.
اسلام دستورات ویژهای نسبت به رعایت تقوای الهی و حیا، در زندگی دارد. به افراد مجرد توصیه میکند به موقع ازدواج کنند و در صورت فراهم نبودن شرایط ازدواج، به آنها دستور صبر و رعایت تقوا میدهد. خداوند متعال در قرآن میفرماید: ﴿وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ …﴾، (نور/۳۳). و کسانى که [وسیله] زناشویى نمىیابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند… .
توصیه اسلام به غضّ بصر، رعایت حیا، ازدواج به موقع، صبر، رعایت حجاب اسلامی، عدم حضور زن در اماکنی از اجتماع که به شأن او خدشه وارد میکند، حرمت روابط نامشروع جنسی، حرمت داشتن دوست پسر یا دوست دختر و… به هیچ وجه بیحکمت نبوده، بلکه رعایت مجموعه آنها ضامن سلامت بنیان خانواده و جلوگیری از خیانت زوجین به یکدیگر میشود.
یکی از نکات مهم این باب، انتخاب همسر است. احادیث و روایات، زنان جلوهگر آلوده را به گلی در میان گنداب تشبیه کردهاند که طالب چیدن آن در کثافات غرق خواهد شد. قرآن کریم نیز به صراحت مؤمنان را از ازدواج با زنان مشرک زناکار بعد از فتح مکه منع کرد (مگر آن که توبه واقعی آنان پذیرفته شود).
قرآن کریم مردان را تکیهگاه زنان معرفی کرده و زنان را در حکم لباس مردان دانسته است. در آیه ۵ سوره مؤمنون میفرماید: «مؤمنان موحد آنانیاند که دامان خویش را از بیعفتی و اعمال حرام پاکیزه نگه میدارند.» به این کلید واژهها توجه کنید.
آیا زنانی که مرتکب خیانت شدهاند واقعاً شوهرانشان «قوامون علی النساء» بودهاند و وظیفه استواری و تکیهگاهی را در خانواده ایفا کردهاند؟ متأسفانه امروزه با طرح مباحث به اصطلاح مدرن و غیرت سنتی در بخشی از طبقات اجتماعی به مدد سریالهای ماهوارهای و به بهانه حریم شخصی، افرادی جرأت کوچکترین اظهار نظر و سؤال از اهل و عیال را از دست دادهاند و نقش همسری و پدری به انجام امور رفاهی خانواده محدود شده است.
آیا مردانی که دچار خیانت شدهاند، همسرانشان نقش لباس آنها برای پوشش نیازهای شرعیشان را به نحو شایسته انجام دادهاند؟ آیهای که به آن اشاره شد مؤمنان را افرادی دانسته که خود را از گناه باز میدارند و این یعنی لازمه خیانت، ابتدا کمرنگ شدن ایمان به آخرت و نظارت الهی است هر چند برای مدتی باشد.
در هر صورت خیانت همسران امری پیچیده و در عین حال دو طرفه است. کارشناسان دلایل متعددی را در پدیده خیانت زناشویی دخیل میدانند که مهمترین آنها عبارتست از :
۱. از بین رفتن عشق و علاقه: پس از گذشت زمان طـولانــی از با هــم بـودن زوجین، بـرخــی مـردان آن عــشـق و عــلاقه و احـساساتـی را که در ابتدا به همسر خود داشتند، از دست میدهند. اما رابطه همسری آنها به جزئی از وجودشان تبدیل شـده و جـدایی بسیار دردناک و تأثر برانگیز است، پس به جای جدایی باید چارهای اندیشید و به زندگی شیرین در کنار هم نیز ادامه داد.
۲. عدم جذابیت همسر: سپری کردن مدت زمان طولانی با یکدیگر گاهی اوقات باعث تنبلی در زنان میشود. به این معنا که دیگر به ظاهر خود رسیدگی نمیکنند و به دنبال ایجاد جذابـیـت ظاهری در خود نیستند و مانـنـد گـذشته به ایجاد شیفتگی در همسر خود نمیپردازند. در نتیجه مرد نیز دیـگر همـسرش را زیبـا نیـافته و زنـدگی با او هیجان و لذت قدیم را برایش نخواهد داشت.
۳. احساس ناامنی و خلاء عاطفی: زنان نیاز دارند دوست داشته شوند و مورد تحسین و قدردانی قرار گیرند. خیانت معمولاً زمانی اتفاق میافتد که زنی احساس کند آن گونه که باید و شاید مورد علاقه و توجه همسرش قرار نمیگیرد و همسرش قدر او را نمیداند. لذا زنان به سمت مردهایی دیگر جذب میشوند، چون از زبان آنها تعریفها و تحسینهایی را میشنوند که از زبان شوهر خود نمیشنوند. زنان دوست دارند همیشه به چشم همسرشان خاص و فوقالعاده باشند و تشنگی و عشق او را نسبت به خود احساس کنند.
۴. هوسرانی: این موضوع کـه مـردان هوسران توانایی «نه» گفتن در روابط جنسی را ندارند، یک حقیقت غیر قابـل انـکـار اسـت. گاهی ممکن است موقعیتی ایستادگی ناپذیر برایشان پیـش آید. در ایـن زمان مردان هوسـبـاز تصـور میکنـنـد این موقعـیت شاید دیـگر هرگز در زندگی آنها ایجاد نشود و تن به زشتی میدهند.
۵. عقدههای جنسی: بعضی مردان میخواهند بدانند چقدر از نظر سایر زنان جالبند و در روابط طولانی این سوال برایشان پـیش میآید که آیا هنـوز هم در جامعه جذابیتی دارند یا خیر. یافتن پاسخ این پرسش ممکن است آنها را بـرای رسـیدن بـه اهداف غیر مشروعشان سوق دهد.
۶. بی خطر دانستن خیانت: برخی تصور میکننـد اگر خیانت کنند کسی متوجه نشده و به همسرشان نیز صـدمـهای نـخـواهـد رسیـد و با ایــن استـدلال دست به خیانتی زشت میزنند. اما توجه ندارند هـر قـدر مـردان به دلیل عدم کنترل، حیلهگرتر شوند، زنان نیز به همان اندازه شبکه جاسوسی خود را گسترش میدهند.
۷. زیادهخواهی و تنوعطلبی: برخی از مردان به دلیل داشتن هیجانات کاذب و زودگذر و نیز تنوع طلب بودن، به این عـمل زشـت تن میدهند. آنها به زن به دیده غنیمت جنسی مینگرند و با وجود یک زن در زندگی، تصور میکنند فرصتهای زیادی را از دست دادهاند.
۸. خیانت همسر: برخی مردان پس از آن که به بیوفایی و انحراف هـمسـر خـود پـی میبرند، تـنـها راه آرام کـردن و فرونشاندن خشم خود را در مقابله به مثل مییابند و دست به عملی غیرمنطقی میزنند.
۹. روابط زناشویی سرد و یکنواخت: برخی از زنان در روابط زناشویی با شوهر خود ممکن است تمایل به این روابط را از دست داده و یا کمتر به این موضوع اهمـیت دهـنـد که ایـن مسأله مـمـکن اسـت باعـث فشارهای روانی و جسمانی و نهایتاً کج روی مرد شود. از طرف دیگر زوجهایی که برای مدت طولانی در کنار هم زندگی کردهاند، معمولاً از یکنواختی و سردی روابط جنسی شکایت میکنند. روابط زناشویی سرد، قابل پیشبینی و فاقد جذابیت، گاهی زنان را برای ایجاد تنوع و تجربههای جدید، به سوی خیانت سوق میدهد.
۱۰. ماهواره: محققان حوزه خانواده با اشاره به تأثیر مخرب ماهواره بر رویکردهای اخلاقی زن و مرد در خانواده، آن را عامل مهمی در قبحزدایی از خیانت زناشویی بر شمرده و تاکید میکنند ۹۰ درصد افرادی که دچار این انحراف میشوند، از ماهواره استفاده میکنند و بیشتر آنها قبل از ازدواج دارای روابط متعدد با جنس مخالف بودهاند که آنها را تنوعطلب بار آورده است، بنابراین کمی پس از شروع زندگی مشترک، با یادآوری شرایط پیش از ازدواج به سمت این انحراف کشیده میشوند.
پیشگیری بهتر از درمان
پس از دانستن علل اصلی رخداد خیانت زناشویی بهتر است در جهت پیشگیری از آن وارد عمل شویم چون همیشه پیشگیری بهتر از درمان است:
۱. اراده خود را دست کم نگیرید : شاید این نکته از تمام نکات دیگر کمتر «کاربردی» به نظر برسد، ولی باید بدانیم ما به عنوان انسان، گوهری ارزشمند به نام «اختیار» و «اراده» در دست داریم که به کمک آن میتوانیم بر مشکلات بزرگی پیروز شویم. کسی که نمیتواند جلوی وسوسه را بگیرد، در واقع در نبرد اراده شکست خورده است. پس حتی در زمانهایی که وسوسهای در کار نیست، میتوانیم با انجام تمرینهای متنوع (مانند روزه گرفتن و یا کار و مسئولیت تراشیدن برای خود) اراده خود را تقویت کنیم تا در لحظههای حساس، ورزیده و آماده باشیم.
۲. از عامل انحراف اجتناب کنید: شاید کاربردیترین راهکار، دوری از عامل انحراف باشد، ولی بعضی اوقات اهمیت آن نادیده گرفته میشود. یادمان باشد تا نفر دیگری در کار نباشد، از خیانت هم خبری نخواهد بود. پس هرگاه تصور کردیم ممکن است فرد به خصوصی عامل انحراف شود، بهترین کار این است که آن فرد را از خود دور کنیم.
متخصصین تغذیه معتقدند در هنگام رژیم گرفتن، کاربردیترین اقدام برای موفقیت، دوری از مکانهایی است که در آن غذاهای لذیذ وجود دارد. خیانت هم همین گونه است. اگر کسی وجود دارد که احساس میکنید جذاب و «خطرناک» است، از او دوری کنید. یادمان باشد در این دوری، اشکالی ندارد اگر سرسخت و بیرحم باشیم، چون عذر ما موجه است و ما هدفی مهمتر یعنی پاکدامنی داریم.
۳. عواقب بلندمدت را به یاد آورید: خیانتکاران در بسیار از مواقع خود را فریب داده و میگویند: «فقط یک بار این کار را خواهم کرد» یا «این آخرین دفعه است.» ولی متأسفانه معمولاً این گونه نیست.
این پندار که میتوانید خود را کنترل کنید و یا موضوع از دستتان در نخواهد رفت، یک سمّ است. اگر یک بار پایتان بلغزد، تا آخر خواهد لغزید. عواقب خیانت هم چیزی نیست که بتوان از آن چشمپوشی کرد. یادتان باشد دل عزیزترین نزدیکانتان (نه فقط همسر، بلکه فرزندان و یا پدر و مادر و خانواده و بستگان و همه کسانی که به شما و خانواده شما احترام میگذارند) را خواهید شکست. شاید بتوانید یک بار یا دو بار لذت ببرید، ولی در آخر چوب این خطا را خواهید خورد.
۴. از دوستان کمک بگیرید: اگر در زندگی خود کسی را دارید که میتواند شما را در نبرد ضد شیطان حمایت کند، از او کمک بگیرید. اگر کسی هست که حرفهایتان را گوش دهد، و شما را به سمت پاکی هدایت کند، کمک گرفتن از او در لحظههای حساس، میتواند راه خوبی برای دوری از این خطای بزرگ باشد. نگران آبروی خود نباشید. باور کنید اگر مرتکب خیانت شوید، خیلی بدتر از آن است که آبروی شما پیش دوستتان ریخته شود. اگر دوست خوبی برای شما باشد، قطعاً شما را تنها نخواهد گذاشت.
۵. با همسر خود صحبت کنید: این راه حل دشواری است و نباید استفاده شود، مگر این که راه دیگری باقی نمانده باشد. ولی اگر در خود و همسر خود این قابلیت را میبینید، و پای خود را در لبه پرتگاه وسوسه لغزنده مییابید، شاید وقتش باشد که تا دیر نشده فکر چاره باشید. درست است امکان دارد با این حرفها همسر خود را نگران و ناراحت کنید و یا او را بترسانید، ولی اگر عاشق شما باشد، به جای انگشت اتهام، دست یاری به سمت شما دراز خواهد کرد. یادتان باشد، از این روش فقط و فقط هنگام پاکی میتوان استفاده کرد و نه بعد از این که کار از کار گذشت.
اگر فکر میکنید کسی شما را وسوسه میکند و یا همسرتان برای شما جذابیتهای لازم را ندارد، با ملایمت و لطافت به او بگویید تا شما را در مبارزه ضد شیطان کمک کند. قطعاً یک همسر خوب سعی میکند عیبهای خود را متوجه شود، و برای این که رابطهاش را با شما استوار نگه دارد، تلاش کافی را خواهد کرد.
۶. کار زشت خود را توجیه نکنید: این کار در میان خیانت کاران بسیار متداول است. در بسیاری از موارد، کسانی که خیانت میکنند، سعی دارند با بهانههایی مانند این که «همسر من دیگر به من توجه نمیکند» یا حتی «همسر من اول به من خیانت کرد» کار ناپاک خود را توجیه کنند. اصلاً مهم نیست همسرتان چه کار کرده است، مهم این است که نمیتوانید گناه خیانت خود را با این بهانهها بشویید. اگر در آستانه این کار ناپاک قرار دارید، به خود یادآوری کنید که هر قدر هم این کار «حق شما» به نظر برسد، در واقع حق شما نیست. خیانت غلط است و مهم نیست در چه موقعیتی قرار دارید.
۷. خدا را فراموش نکنید: کسی که خدا را حاضر و ناظر ببیند، چگونه میتواند این گناه بزرگ را انجام دهد؟ در شرایط حساس، خدا از کسانی را که از او کمک بخواهند، دستگیری خواهد کرد. مطمئن باشید اگر به او توکل کنید و با او معامله کنید، شکست نخواهید خورد. وقتی وارد عقد مقدس ازدواج شدید، خدا ناظر بود. اکنون هم که آن عقد مقدس به خطر افتاده است، او در حال مشاهده است. بر شیطان لعنت بفرستید و با نماز و نیایش به خدا پناه ببرید. یک لذت کوتاه مادی، به عمری ذلت و عذاب نمیارزد. میتوانید برای این که خدا در ذهنتان باشد، به کارهایی مانند خواندن قرآن، وضو داشتن در طول روز، و یا نذر برای دوری از گناه روی آورید.
امکان دارد هر کسی وسوسه شود و در لحظهای بحرانی در جنگ با پلیدی و زشتی قرار گیرد و احساس ضعف کند. ولی، مهم این است که اگر در این نبرد پیروز نشویم، هم به خود، هم به همسر خود، هم به خدای خود، هم به نزدیکان خود، و هم به جامعه خود خیانت کردهایم.
ضایعه «احساس فقدان» در همسری که به او خیانت شده
بر اساس تحقیقات روانشناختی، همسری که در زندگی زناشویی مورد خیانت قرار گیرد، دچار ۹ ضایعه «احساس فقدان» میشود که همه این موارد، پیرامون از دست دادن شریک زندگی، دور میزنند:
هویت خود را از دست دادهاید.
عزم، اراده، انگیزه و حتی اراده ادامه زندگی کردن را از دست دادهاید.
عزت نفس خود را به خاطر رفتار همسرتان و قربانی امیال او شدن، از دست دادهاید.
قدرت برقراری و ادامه ارتباط با دیگران را از دست دادهاید.
ایمان دینی خود را کمرنگتر میبینید.
احساس استثنائی بودن خود را از دست دادهاید.
کنترل بر افکار و اعمال خویش را از دست دادهاید.
احساس درونی و ذاتی خویش را درباره عدالت از دست دادهاید.
به این خاطر که نتوانستهاید همسرتان را توجیه کنید که نسبت به شما خیلی بیانصافی کرده است، احساس میکنید اعتماد به نفس خود را از دست دادهاید.
فرآیند بیوفایی، دردی غیرقابل تحمل را به روح و ذهن افراد وارد میکند. اگر خودتان را برای آنچه پیش خواهد آمد آماده کنید، نه تنها عذاب کمتری میکشید، بلکه به ازدواجتان فرصت بیشتری برای بهبود و دوام میدهید. طبق نظر متخصصان و مشاوران ازدواج در صورت در نظر گرفتن این پیشنهادات و البته دریافت کمکهای تخصصی، آینده خوبی در انتظار زندگی مشترکتان خواهد بود:
گام اول: آیا مایلید زندگی زناشویی خود را نجات دهید؟
ظهور بی وفایی نشان دهنده این است که ازدواجتان برای مدت طولانی دچار مشکل جدی بوده است، خواه آن را تشخیص داده باشید یا نه. یکی یا هر دوی شما نیازهای اساسی دیگری را برطرف نکرده است، به همین دلیل بیوفایی و خیانت در زندگی شما فرصت رشد پیدا کرده است. شاید بتوان گفت علت اصلی بیوفایی در زندگی زناشویی، کمرنگ شدن ردپای عشق است. قربانی بیوفایی باید از خودش بپرسد چه بلایی بر سر عشقمان آمد؟ در برطرف کردن کدام نیاز او شکست خوردم؟
گام دوم : به هیچ وجه این وضعیت را تحمل نکنید.
ازدواج ارتباطی اختصاصی است که در آن دو نفر یکی میشوند و باید با هم بمانند. سه نفر در این میان نمیگنجد. ظهور بیوفایی به معنای این است که زندگی مشترک قبل از این از هم پاشیده است. بنابراین به ویژه به زنان توصیه میشود مسیری مستقل و سختگیرانه را در پیش بگیرند و درصدد باشند برای همسر خود روشن کنند که به هیچ عنوان این وضعیت را تحمل نخواهند کرد.
اشتباه نکنید، منظور این نیست که با فهمیدن خیانت همسرتان، داد و فریاد به راه اندازید، همه دوستان و آشنایان را مطلع سازید و خانه را ترک کنید، منظور این است که نباید به سرعت میدان را برای نفر سوم خالی کنید. در بیشتر مواقع زنان با مشاهده این وضعیت به شدت سرخورده شده و بعد از مدتی کشمکش با همسر، زندگی زناشویی را ترک میکنند و به راحتی اجازه میدهند نفر سوم از این فرصت استفاده کرده و در دل همسرشان جایی برای خود باز کند. شما با وجود این شکست عاطفی باید بمانید، مشکلات را شناسایی و حل کنید و شخص سوم را کمکم از زندگی خود بیرون کنید.
زندگی چند سالهتان را به راحتی از دست ندهید و همه چیز را رها نکنید. اگر لازم بود و یا به شدت احساس خشم و عصبانیت کردید، با همسرتان صحبت نکنید، اما به نقشهای زناشویی خود مانند رسیدگی به امور خانه و فرزندان، آشپزی و … عمل کنید.
گام سوم: بدانید چه انتظاری داشته باشید.
اغلب بیوفاییها میتواند به طلاق منجر نشود و در نهایت به رفع اختلاف بیانجامد. فرآیند بیوفایی دردی غیرقابل تحمل را به افراد وارد میکند. یکی از بهترین راهها برای افزایش آمادگی این است که بدانید چه انتظاری داشته باشید؟
برای مثال بعد از چند روز از وقوع خیانت، وقتی به اندازه کافی توانستید بر اعصاب خود مسلط شوید، مهر سکوت را بشکنید و در فضای مناسب و در غیاب فرزندان (البته اگر صاحب فرزند هستید) به طور مفصل با همسرتان صحبت کنید و ببینید چه انگیزهای باعث بروز خیانت او شده است؟ چه کمبودی در زندگی داشته است؟ از شما چه توقعی داشته است که نتوانستهاید آن را انجام دهید؟ فرد جدید چه نیازهایی را از همسر شما تأمین میکند؟ و… .
در برخی از موارد زندگی زناشویی دارای کمبودهایی است که اگر شناسایی و اصلاح شود، مشکلات تا حد زیادی برطرف میشود. اما در برخی دیگر از موارد، زن و مرد مشکل خاصی با هم ندارند و تنها مرد در یک موقعیت وسوسهانگیز قرار گرفته و دچار لغزش شده است. اینجا است که نقش شما پررنگتر میشود. شما باید به عنوان یک زن ثابت کنید که هنوز هم مرکز عاطفی خانواده خود هستید و میتوانید دوباره همسرتان را به خانواده بازگردانید.
گام چهارم : شروع به رفع نیازهای یکدیگر کنید.
در این مرحله همسر خیانت دیده باید سعی کند نیازهای عاطفی را که فردی دیگر برای همسرش برطرف میکند، به شکل بهتری برطرف کند. زن و مرد میتوانند ازدواجشان را بازسازی کنند و با تأمین نیازهای یکدیگر، فصل تازهای از عشق را در زندگی آغاز کنند.
وقتی مهمترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف میکنید، عشق و ازدواجتان نیرومندتر از همیشه میشود. بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر زن و مرد است. آنها با عبور از این شرایط سخت به همراه یکدیگر متوجه میشوند که بیشتر از همیشه یکدیگر را دوست دارند. بیوفایی را به عنوان فرصتی اصلاحکننده ببینید که در نهایت موجب میشود زوجها در مورد نیازهای مهم خود کار کنند و آن وقت است که زندگی مشترکشان همان میشود که همیشه آرزویش را داشتند. میتوانید از طریق ارتباط کلامی، نخستین گامهای اصلاح رابطه بیمار خود را بردارید. توجه داشته باشید ارتباط کلامی ویژگی اختصاصی انسانهاست.
اگر جزء آن دسته زنانی هستید که مورد بیوفایی قرار گرفتهاید، بهتر آن است که به همراه همسرتان به مشاور خانواده مراجعه کنید و درباره مشکلات خود از او کمک بخواهید.
در پایان باید دوباره تأکید کرد خیانت در زندگی امری نکوهیده و ضداخلاقی است که اثرات زیانبار آن دیر یا زود گریبان فرد را خواهد گرفت. بنابراین چنانچه مشکلی در روابط زناشویی شما و همسرتان وجود دارد، باید با دید باز به آنها نگاه کنید و با اندیشه و تدبیر برای حل آنها سعی و تلاش کنید.
عوامل و زمینههای بروز خیانت:
عوامل فراوانی را می توان برای زمینه های بروز خیانت نام برد که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می شود:
1- ضعف ایمان و عقیده: همانگونه که ایمان خاستگاه بسیاری از ارزشها و از جمله امانت داری است، ضعف ایمان و عقیده یا فقدان آن از عوامل بروز خیانت است. از این رو پیامبر(ص) فرمود: نشانه منافق سه چیز است؛ آنگاه که سخن ميگوید دروغ میگوید و آن گاه که وعدهای میدهد خلف وعده ميکند و آنگاه که امین شمرده میشود، خیانت میکند.[15]
2- غلبه هوی و هوس در دنیاپرستی: انسان که هوی و هوس و دنیاپرستی بر او غلبه میکند و تنها به منافع زودگذر دنیا می اندیشد، زمینه برای خیانت در او فراهم می شود؛ زیرا این دسته افراد به عواقب خیانت فکر نمیکنند و به فرموده قرآن با غلبه هوی و هوس، پردهای بر چشم و گوش و عقل آنها افکنده شده که نميدانند چه ميکنند. «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی(بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟ با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟ آیا متذکر نمیشوید؟ (جاثیه/ 23)
3- چیره شدن حرص و طمع بر انسان: انسان حریص نیز مرتکب خیانت میشود؛ هم در اموال دیگران خیانت میکند و هم در اشتغال به پُستی که شایسته آن نیست، حریص است و از این رو به جای تلاش و کوشش و غلبه بر هوی و هوس و کنترل حرص و طمع برای رسیدن به مقصود راه خیانت را در پیش میگیرد.
4- دلبستگی به مال و فرزند: « ای کسانیکه ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید و(نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که ميدانید(این کار، گناه بزرگی است).»(انفال/ 27) و بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است. و پاداش عظیم (برای آنها که از عهده امتحان برآیند) نزد خدا است.»(انفال/ 28)
«خیانت» در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که انسان پرداختن آن را تعهد کرده و آن ضد «امانت» است. امانت گرچه معمولاً به امانتهای مالی گفته میشود ولی در منطق قرآن مفهوم وسیعی دارد که تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در برمیگیرد. آب و خاک اسلام در دست مسلمانان امانت الهی است، فرزندان آنها امانت هستند، قرآن مجید و تعلیماتش امانت بزرگ پروردگار محسوب میشود ولی امانت در آیه فوق، همه را شامل میشود. عشق و علاقه به مال و فرزند و حفظ منافع شخصی گاهی در یک لحظه حساس چشم و گوش انسان را نسبت به حقایق میبندد و این در حقیقت خیانت آگاهانه است. چگونگی بدست آوردن اموال، چگونگی خرج کردن آنها، طرز نگهداری آن و میزان دلبستگی و علاقه به آن، همگی میدانهای آزمایش بشر است، بسیارند کسانیکه از نظر عبادات معمولی و تظاهر به دین و مذهب و حتی گاهی از نظر انجام مستحبات، بسیار سخت گیر هستند و وفادارند، اما به هنگامی که پای یک مسئله مالی به میان میآید همه چیز کنار میرود و تمام قوانین الهی و مسائل انسانی و حق و عدالت، به دست فراموشی سپرده میشود. در مورد فرزندان نیز غالباً چنین است؛ دیده میشود کسانی که به ظاهر پای بند به امور دینیاند، به هنگامی که پای فرزندشان به میان میآید گویی پردهای بر افکارشان میافتد و همه این مسائل را فراموش میکنند، عشق به فرزند، سبب میشود که حرام را حلال و حلال را حرام میشمرند و برای تأمین آینده خیالی او تن به هر کاری بدهند و هر حقی را زیر پا بگذارند، باید خود را در این دو میدان بزرگ امتحان به خدا سپرد.[16]
آثار و پیامدهای خیانت:
خیانت در همه ابعادش ناپسند بوده و دارای عواقب و آثاری است که به مهمترین آنها اشاره می شود:
1- خشم خدا: «گمان کردید ممکن است پیامبر به شما خیانت کند؟ در حالی که ممکن نیست هیچ پیامبری خیانت کند! و هر کس خیانت کند، روز رستاخیر، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) میآورد سپس به هر کس آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، به طور کامل داده میشود و (به همین دلیل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهید دید).»(آل عمران/ 161)
با توجه به آیه فوق، عمل خیانت، خیانت است و مقدار آن مهم نیست. قیامت صحنهای است که نیکان حسنات خود را میآورند و خائنین خیانتهای خود را به همراه دارند. خداوند عادل است، هم جزا را کامل میدهد و هم ذرهای افراط نمیکند.[17]لذا خیانتکاری، زمینه ساز خشم، غضب و عقوبت الهی است.
2- سستی ایمان و دینداری: همانطوری که یکی از فواید امانتداری تحکیم پایههای ایمان و گسترش دینداری است، در مقابل، خیانت موجب سستی ایمان و دینداری است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: از خیانت دوری کنید چرا که خیانت آدمی را از اسلام دور میکند.[18]
3- زوال اعتماد اجتماعی: یکی دیگر از آثار خیانت، از بین رفتن اعتماد اجتماعی است. امام صادق(ع) به عبدالرحمن فرمود: بر تو باد به راستگویی و اداء امانت تا شریک مال مردم شوی، این چنین. هنگامی که این سخن را میگفت انگشتان خود را به هم جمع کرده بود و به من نشان داد یعنی مانند این انگشتان.[19]
4- از بین رفتن رفاه و آرامش عمومی: بدیهی است که آسایش خاطر و رفاه عمومی در گسترش «امنیت» است، ناامنی و آشفتگی مرگباری که بواسطه شیوع «خیانت» در محیط جامعهای حکمفرما میشود، به منزله ترور شدن فرشته عدالت و نابودی اساس تشکیلات و موجودیت آن ملت است؛ آری آنجا که امنیت، آزادی و برادری و انسانیت وجود ندارد، خیانت منحصر به امور خاصی نیست، بلکه معنای وسیعی در بردارد و کلیه اعمال انسانی را شامل میشود؛ هر گفتار و کرداری، دارای حد مشخص و دقیقی است که اندکی انحراف و تخطی از آن موجب میشود انسان از «مرز امانت» عبور کرده و در «جاده خیانت» و نادرستی قدم بگذارد.
5- از بین رفتن آرامش روح و فکر: هنگامیکه امانت در یک جامعه یا در یک خانواده حکمفرما شود، مایه آرامش فکر و روح آنها است؛ زیرا در صورت احتمال خیانت همه از هم وحشت دارند و دائماً از این نگرانند که خیانتی نسبت به آنها صورت نگیرد و مال یا جان یا ناموس یا مقامشان به خطر نیفتد و به یقین ادامه چنین زندگی که افراد از یکدیگر بترسند، ناگوار و دردناک است و چه بسا موجب بیماریهای جسمی و روحی فراوانی شود.
6- محرومیت از محبت خدا: «هر گاه با ظهور نشانههایی از خیانت گروهی بیم داشته باشی(که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است. زیرا خداوند، خائنان را دوست نمیدارد.(انفال/ 58) با توجه به آیه فوق، خیانت موجب محرومیت از محبت الهی است.
7- رسوایی و شرم انسان: «و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانت پیشه گنهکار را دوست ندارد. آنها زشتکاری خود را از مردم پنهان میدارند اما از خدا پنهان نمیدارند و هنگامیکه در مجالس شبانه، سخنانی که خدا راضی نبود، میگفتند، خدا با آنها بود. خدا به آنچه انجام میدهند احاطه دارد.» (نساء/ 108-107) آیه فوق خائنان را مورد سرزنش قرار داده، میگوید: آنها شرم دارند که باطن اعمالشان برای مردم روشن شود ولی از خدا، شرم ندارند. خداوندی که همه جا با آنان است و بر اعمال آنان احاطه دارد.[20]
راه پیشگیری از خیانت:
برای پیشگیری از وقوع خیانت توسط افراد جامعه باید به امور ذیل توجه کرد:
1- تقویت پایههای ایمان: تقویت پایههای ایمان از طریق شناخت خدا و توکل و اعتماد بر او و اطمینان به وعدههای تخلف ناپذیر او زمینه را برای وصول به مواهب زندگی از راه مشروع فراهم میکند.
2- تأمین نیازهای معقول و مشروع: یکی از عواملی که فرد را به خیانت میکشاند، نیازمندی است و اگر مدیران و مسئولان به نیازهای معقول و مشروع کسانی که تحت مدیریت آنان هستند توجه کنند و آن را برآورده سازند، زمینه خیانت در افراد از بین میرود.
3- توجه به عواقب شوم خیانت در دنیا و آخرت: انسانی که بداند خیانت موجب رسوایی در دنیا و سرافکندگی در برابر خلق و خالق و گرفتار شدن به محرومیتهای ناشی از رسوایی و سرافکندگی و در نتیجه گرفتار فقر میشود، هر گر به آن مبتلا نمیشود و همچنین انسانی که بداند در آخرت گرفتار عذاب الهی خواهد از خیانت میگریزد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: چهار چیز است که اگر یکی از آنها در خانهای وارد شود ویران گردد و هرگز برکت الهی آن را آباد نخواهد کرد؛ خیانت، سرقت، شرب خمر و زنا.[21]
4- اصلاحات اجتماعی: توجه به نقش جامعه و ایجاد بسترهای مناسب و زدودن عوامل زمینه ساز خیانت در جامعه نیز می تواند نقش بسزایی در پیشگیری از وقوع خیانت داشته باشد.
5- تقویت بنیان های فکری و فرهنگی: اساسا گسترش کارهای فرهنگی در جامعه و استحکام بخشیدن به بنیان های فکری افراد جامعه زمینه وقوع و گسترش خیانت را در مقیاس اجتماعی از بین خواهد برد و این وظیفه به دوش مسئولین و دست اندرکاران اجتماع است.
[1] . طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1375، چاپ سوم، ج 6، ص 245.
[2] . قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371، چاپ ششم، ج 2، ص 314.
[3] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن،دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیه، 1412، چاپ اول، ص 305.
[4] . مهیار، رضا؛ فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، ج 1، ص 377.
[5] . مشکور، محمد جواد؛ فرهنگ معارف اسلامی،مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1387،چاپ ششم، ج 2، ص 837.
[6] . قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383، چاپ یازدهم، ج 4، ص 368.
[7] . مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، چاپ اول، ج 20، ص 65.
[8] . طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، 1417 ق، چاپ پنجم، ج 19، ص 577.
[9] . مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ج 24، ص 302.
[10] . مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار،بیروت، موسسه الوفا،1965م، ج74، ص 273.
[11] . همان، ج 78، ص 60.
[12] . خوانساری، جمال الدین محمد؛ شرح غررالحکم،تهران، دانشگاه تهران، 1346، ج 4 ص 175
[13] . نوری، حسین؛ مستدرک الوسائل، قم، احیاء التراث، 1398، ج۲، ص ۵۰۶
[14] شرح غرر الحكم ، ج 1، ص 375.
[15] . بحار، ج 72، ص 204.
[16] . مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج 7، ص 138-139.
[17] . قرائیتی، محسن؛ تفسیر نور، ج 2، ص 190.
[18] . غرر، ج 3، ص 361.
[19] . کلینی، محمد بن یعقوب؛ فروع کافی،تهران، دارالکتب الاسلامیه،132، ج 5، ص 134.
[20] . مکارم شیرازی،ناصر؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 116-117.
[21] . بحار، ج 76، ص 125.
اگر حرف شما درست باشد و حرف قرآن و احادیث .آزمایش همیشه این نیست که فاعل آزمایش کلا بد است ! یعنی شما طوری از حدیث اموال و اولاد وسیله آزمایشند میگوید که اگر پدری یا مادری به فرزندش اهمیت دهد آزمایش را باخته…و طوری شده که به بعضی دائم از فرزند انتظار دارند! در خدمتشان باشند…در حدی که حق زندگی خودش را هم ندارد.. وعجیب اینکه خود حق فرزندش را دست ادا نکرده…
مثلا با خیانت مردی زن دار و فرزند دار که فرزندانش در سن ازدواجن آبروی جمع شده بیستو چند ساله فرزندان و خانواده را که با تقوا و سختی بدست آوردند خراب میکند (خیانت دوم) به همین دلیل فرزندانش از او رویگردانن اما چون پدر است و خود را محق میداند اجازه هیجگونه دخالتی نمیدهد و انتظار همان احترام را دارد … اگر دخالت کنند با استناد به این احادیث خود را ارجح و صاحب حق میداند …تا جایی که تمام اموالش را که با مشارکت خانواده و همسرش بدست آورده فقط ازآن خود میداند …. تهدید به ندادن ارث می کند حتی به نام شخص غریبه میکند…
چرا همیشه بدی را از جانب فرزند را می گویید ؟؟؟؟؟؟
درست گاهی بعضی برای فرزندانشان از آنور بام میفتند و دست به هر کاری میزنن حتی حرام.
اما به نظرم کسی که با داشتن امکانات زندگی از راه حلال همچنان روی اضافه اموالش چنبره زده و جوانش را که نیاز به ازدواج دارد و یا ادامه تحصیل دارد یا همراهی اقتصادی برای کار … در عمل هیچگونه همراهی نمیکند هم خیانت کرده و در آزمایشش ناموفق عمل کرده و از آنطرف بام افتاده.
از آن طرف می گویند فرزند نعمت است و رحمت و آنچه دارد ( که حرام نیست ) مصلما از برکت وجود فرزند هم هست است.
ولی طوری می گویید آزمایش انگار دره ای هولناک در سر راه است که باید از آن عبور کرد.
اموال هم شرط استفاده مهم است یعنی اگر در راه خیر باشد میتواند مهمترینش رفاه خانواده باشد اما جمع کردنش و به نام خود بودنش چه سودی و پاداشی برایش دارد به جز وابستگی مادی و نگه داشتن تکبر و عدم اطمینانش از خودش !!
چرا این موارد را بالای منبراها نمیگویید ؟؟؟؟؟؟؟!
با تشکر مطالب مفید و راه گشایی داشتید
مهمترین اشکالی که به نظرم رسید این است که شما به حکم خیانت خوب پرداختید اما
در موضوع خیانت که خیانت کجاست و حد و حدود موضوع خیانت غفلت شد و فکر میکنم تا حدودی مغالطه شد و از ادله حرمت و زشتی خیانت سوء استفاده شد در موضوعی که از دایره خیانت خارج است
ببخشید که از کلمه مغالطه استفاده کردم قصد بی احترامی نداشتم