قرآن ناطق(عج)

20 - نماز و شکوفه هاي زندگي نقش تشويق و تنبيه در تربيت تشويق

نویسنده : زهرا رستگار

نـقـش تـشـويـق در تـربـيـت ، بـسـيـار مـهـم و حـيـاتـى اسـت . اگـر شـرايـط، حـدود و مسائل مربوط به آن مراعات شود نتايج سازنده و مؤ ثرى در تربيت انسان بر جاى مى گذارد. هـمـچـنـان كـه عـواقب ناگوار غفلت يا استفاده نادرست و نابه جا از آن انسان را به ضلالت مى كشاند.

تشويق

نـقـش تـشـويـق در تـربـيـت ، بـسـيـار مـهـم و حـيـاتـى اسـت . اگـر شـرايـط، حـدود و مسائل مربوط به آن مراعات شود نتايج سازنده و مؤ ثرى در تربيت انسان بر جاى مى گذارد. هـمـچـنـان كـه عـواقب ناگوار غفلت يا استفاده نادرست و نابه جا از آن انسان را به ضلالت مى كشاند.

در تـربيت الهىِ نيز بهره مندى از تشويق اثربخش و مفيد بوده و ما را در رسيدن به هدف مورد نظر كه همانا علاقمند كردن فرزندانمان به عبادت و نماز است مدد مى رساند.

در تـربـيـت كـودكـان و نـوجـوانـان بـه آداب اسـلامـى ، تـشـويـق بـه دليـل نـقـش سـازنـده و اثـربـخـشـى بيشتر، مقدم و بهتر از تنبيه است . با تشويق مى توان در افـراد انـگـيـزه و رغـبـت بـاطـنـى را تقويت نمود تا خود رفتارشان را تغيير دهند. علاوه بر اين تشويق بهتر مى تواند جريان يادگيرى را تسريع بخشد و اثر عميق و دائمى ايجاد كند.

مفهوم تشويق

تشويق در لغت يعنى آرزومند كردن ، به شوق افكندن و راغب ساختن .

در اصـطـلاح ، تـشويق را ( عاملى كه بتواند منشاء ايجاد ذوق و شوق ، تحرك و اميد و علاقه در انـسـان شـود) ، ذكـر كـرده انـد و در جـاى ديـگـر ( تشويق را نوعى ارضاى نيازهاى روانى و فيزيكى انسان ) دانسته اند.

اهميت و نقش تشويق

تشويق درست و بجا عاملى مؤ ثر و سازنده در تربيت افراد است كه مى تواند انگيزه كافى و لازم را ايـجـاد نـمـايـد تـا بـتوانند به توانايى ها و ارزش هاى خود پى ببرند و موجبات رشد عقلى و ايمانى آنان را فراهم نموده باعث تقويت رفتارهاى مطلوب مى گردد.

اگر كودكى در حد توان خود به نماز روى آورده مورد تشويق قرار گيرد، فرصت مى يابد تا خـود را بـاور كـنـد، درنـتيجه اين باور، تصور مثبت ، موفق و ارزنده اى از خود در ذهنش ايجاد مى شـود كـه بـاعـث تـداوم عـمـل مى گردد. در واقع تشويق بمنزله منبع انرژى و موتور محركه در انـسـان عـمـل مـى كـنـد و هـمـه انـسـان هـا در تـمـام سـطـوح و در طول عمر خود بدان نيازمند و از آن تاءثير مى پذيرند.

نـكته مهم اين كه اگر والدين و كودك تشويق را هدف تلقى كنند، آثار سازنده و مفيد آن از دست مى رود و هدف اصلى نيز به فراموشى سپرده مى شود. كودك نبايد چنين تصور كند كه هرگاه تشويق شود نماز بخواند.

قـابـل ذكـر اسـت كـه در تـربـيـت كـودكـان مـى تـوان در آغـاز از تـشـويق شروع كرد امّا در ايام نـوجـوانـى نـبـايـد فـرد وابـسـتـه بـه تـشـويـق بـاشـد تـا اعـمـال و آداب ديـنـى را انـجام دهد. بلكه آموزش دينى خصوصاً نماز بايد منجر به ايجاد شوق درونـى ، بـيـدارى وجـدان ، لذت مـعـنـوى ، ارضـاى حـس حـقـيـقـت جـويـى و كمال طلبى فرد باشد. تا تربيت پايدار و اصيل بوده و از آسيب ها مصون بماند.

تـحـقـيـقـات نـشـان مـى دهـد كـه تـشـويـق ، خـصـوصـاً در نـزد ديـگـران بـاعث پيشرفت و تداوم عـمـل مـى شـود. طـى تـحـقيقاتى ، چهار گروه كودك را در معرض چهار نوع روش ‍ مختلف درباره تشويق و تنبيه آزمايش كردند:

1 ـ تشويق در نزد ديگران .

2 ـ سرزنش در نزد ديگران .

3 ـ خنثى در نزد ديگران .

4 ـ گروه مشاهده گر.

نـتـيجه تحقيقات نشان داد كه گروه اول و دوم در كارشان پيشرفت داشتند. (پيشرفت گروه دوم پـس از چـنـد روز كـاهـش يـافـت ولى گـروه اول پـيـشـرفتش ادامه داشت )، گروه سوم مقدار كمى پيشرفت داشتند و گروه چهارم از همه كمتر پيشرفت داشتند.

بـنـابـرايـن اگـر بـخـواهـيـم كـودكـان و نـوجـوان بـه نـمـاز تـمايل پيدا كرده و اين عمل صالح و نيكو را به طور مداوم انجام دهند، تشويق صحيح مى تواند ما را در رسيدن به اين هدف يارى نمايد.

تشويق در فرهنگ اسلامى

در تربيت اسلامى تشويق امرى مسلم و سفارش شده است . انبياى الهى و امامان معصوم (ع )با ذكر آيـات بـشـارت دهـنـده بـه بـهـشـت ، و وعـده پـاداش اخـروى مـردم را بـه ايـمـان و عمل صالح تشويق مى كردند.

در قـرآن كـريـم و روايـات رسـيـده از مـعـصـومـيـن (ع )بـه شـيـوه هـاى مـخـتـلفـى هـمـچون محبت ، تـغـافـل ، تـفـاهم ، گفتار نرم و ملايم ، ارشاد و هدايت ، نصيحت و مدارا، تذكر و موعظه سفارش شـده تـا بـا ايـن شـيـوه هـا افـراد بـه سـوى دين ترغيب و تشويق ، و در نهايت به راه مستقيم و نورانى خداوند هدايت گردند.

روح تـربـيـت اسـلامـى سـفـارش كـنـنـده بـه ايـن نـكـتـه مـهـم اسـت كـه افـراد، عـمـل را بـه عـنـوان وظـيـفـه الهـى انـجـام دهـند نه به خاطر پاداش و يا ترس از كيفر، به همين دليـل تـلاش ‍ خود را در انجام دادن هر كارى تقرب به خداوند سبحان بدانند براى فوايد و يا دفع زيان ها؛ و اين سفارش ، هدف از تشويق را متجلى مى سازد.

در تـربـيـت اسـلامى ، تشويق و تنبيه از جايگاه والايى برخوردار است تاحدى كه خداوند آن را هدف از فرستادن پيامبران ذكر نموده و چنين فرموده است :

( وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرين ) (سوره انعام / 48)

ما پيامبران را جز براى آنكه (خوبان را) مژده دهند و (بدان را) بترسانندنفرستاديم .

هدف تشويق

هـدف اصـلى و اساسى تشويق پيشرفت و رشد همه جانبه كودك و نوجوان در تمام زمينه ها است تا به تدريج صفات پسنديده انسانى و الهى در او تقويت شده و استعدادهاى معنوى او شكوفا گردد.

اگر تشويق مطابق با شرايط و حدود آن انجام شود باعث ايجاد رفتار درست در كودك مى شود. رفـتـارى كـه عميق و ريشه دار بوده و در زندگى او تداوم مى يابد. از طرف ديگر تشويق مى تـوانـد رفـتـار نـامـنـاسـب كـودك را تـغـيـيـر داده و او را بـه سـوى رفـتـار و عمل مثبت و صحيح هدايت نمايد.

بـنـابـرايـن هـدف از تشويق در نماز اين است كه والدين بتوانند طورى كودك و نوجوان را مورد تـشـويـق قـرار دهـنـد كـه بـه نماز، رغبت باطنى و انگيزه درونى پيدا كند به نحوى كه هميشه علاقه مند و مشتاق نماز و اطاعت از خداوند باشد.

شرايط تشويق

اگـر مـى خـواهـيـم تـشويق مؤ ثر و سازنده باشد، لازم است شرايط آن را به دقت شناخته و در عـمـل مـد نـظـر داشـتـه بـاشـيم ، در غير اين صورت نه تنها اثر سازنده تربيتى ندارد بلكه عامل ضدتربيتى شده و اثر سوء بر جاى مى گذارد.

شـرايـط تـشـويـق را مى توان به دو دسته شرايط عمومى يا كلى و شرايط خاص تقسيم كرد كه هر يك ، حاوى نكات مهم در امر تربيت خاصه نماز هستند.

شرايط عمومى

نـكـاتـى كـه در شـرايـط عـمـومـى تـشـويـق لازم اسـت مـراعـات شـود بـه شـرح ذيل مى باشد:

1 ـ تـشـويـق بايد به دور از خرافات و افكار نادرست و با توجه به ابعاد فرهنگ اسلامى و اصول روشن و مسلم علمى صورت گيرد.

2 ـ جـامع نگرى در تشويق ضرورت دارد. يعنى در تشويق كودك و نوجوان به نماز، بايد به عواملى همچون سطح هوش ، سن ، زمينه هاى خانوادگى ، محيط اجتماعى ، نظام ارزشى و رفتارى درست و مانند آن توجه و دقت داشت .

3 ـ لازم اسـت تشويق مطابق با انگيزه ها و تمايلات كودك باشد. مثلاً اگر به آزادى بيشتر در منزل تمايل دارد، مى توان آن را مشروط به اقامه نماز كرد.

4 ـ در تشويق لازم است اصل عمل كودك مورد تشويق واقع شود. اگر كودك نماز مى خواند، نماز خواندن او مورد تشويق قرار گـيرد. مثلاً مى توان گفت از اينكه نماز را به مواقع خواندى از تو راضى هستم و تو را دوست دارم .

5 ـ كـودك عـلت و هـدف تـشـويق را درك كند. مثلاً اگر براى نماز خواندن مورد تشويق واقع شد به طور صريح و روشن به او گفته شود تا تشويق مؤ ثر گردد.

6 ـ تـشـويـق در مـيـان هـمـسـالان و دوسـتان ، مؤ ثرتر از تشويق در تنهايى است . اگر كودك و نـوجـوان در جـمـع خـانـواده ، فـامـيـل ، دوستان و نيز در مدرسه به خاطر نماز تشويق شود اثر بسيار سازنده اى خواهد داشت .

7 ـ تـشـويـق بـايـد به اندازه ، به موقع ، واقعى ، بجا و مناسب صورت گيرد. يعنى تشويق نـبـايـد حالت تكرار و عادت ، براى فريب دادن ، و در هر جا باشد. زيرا در اين صورت نتيجه مفيدى نخواهد داشت .

8 ـ تشويق لازم است متناسب با ميزان فعاليت و انتظار كودك و نوجوان باشد. زمانى كه چند كار مفيد و درست را درباره نماز انجام مى دهد بايد بيشتر مورد تشويق قرار گيرد تا زمانى كه يك كار در ارتباط با نماز انجام مى دهد.

9 ـ اگـر تـشـويـق گـه گـاه انـجام شود مؤ ثرتر است . زيرا تشويق هميشگى جنبه رشوه دادن پيدا مى كند و فرد پرتوقع مى شود تا حدى كه اگر تشويق نشود كارى را انجام نمى دهد.

10 ـ بهتر است تشويق بلافاصله پس از انجام كار درست صورت گيرد. (به خصوص ‍ براى كـودكـانـى كـه در سـنين پايين هستند). مثلاً اگر كودك در حين نماز خواندن مورد توجه و تشويق واقع شود، بسيار مفيد خواهد بود.

شرايط خاص

در امر تربيت براى دست يابى به اهداف تشويق لازم است شرايط ويژه هر كودك و نوجوان را مـد نـظـر داشـتـه و بـراسـاس آن تـشـويـق صـورت گـيـرد. لذا مـراعـات نـكـات ذيل در شرايط خاص ضرورى است :

1 ـ شـكـل و چـگـونگى تشويق در افراد مختلف ، فرق مى كند ممكن است كودكى در خانواده با يك تـشـويـق سـاده بـه نـمـاز رغـبـت پيدا كند ولى كودك ديگر در همان خانواده با تشويق و پاداش بـيـشـتـر علاقه پيدا كند. زيرا افراد به دليل تفاوت هايى كه دارند، تاءثيرپذيريشان نيز با هم فرق دارد.

2 ـ مـوقـعـيـت و حـالات فـرد تـشـويـق شونده مدّ نظر باشد. موقعيت و حالتى كه كودك در محيط خـانـواده و مـانـنـد آن دارد، در انـدازه تـاءثـيـر تـشـويـق نـقـش دارد. كـودك سرحال و با نشاط با كودك غمگين و افسرده ، يا كودكى كه از برخى نعمت هاى مادى محروم است با كودكى كه اين چنين نيست و امثال اينگونه حالت ها، كودك را در شرايطى قرار مى دهد كه در تعيين اثر تشويق نقش دارند، لذا زمان و موقعيت تشويق بايد مورد توجه باشد.

3 ـ تشويق با توجه به شرايط و سابقه كودك در خانواده انجام شود. رفتارهايى كه والدين نـسـبت به كودك در گذشته داشته اند و يا رفتارهاى گذشته كودك در محيط خانواده بسيار مهم اسـت . يـعـنـى لازم اسـت بين اين دو رفتار و تشويق رابطه منطقى ايجاد كرد. مثلاً اگر كودك در گـذشته مورد بى مهرى واقع شده يا كودك رفتار نادرستى داشته ، در تشويق كردن لازم است سـابـقـه ذهـنـى گـذشـتـه به كنار گذاشته شود و مطابق رفتار فعلى ، او را تشويق كرد تا رفتار و عمل صحيح در او تقويت شود.

4 ـ تـشـويـق و پاداش هاى غير منتظره مؤ ثرتر است . زيرا پاداش هاى غيرمنتظره علاقه باطنى كـودك و نـوجـوان بـه اصـل عـمـل را كـاهـش نـمـى دهـد. در چـنـيـن وضـعـيـتـى او بـه انـجـام اصل عمل بدون چشمداشت تعيين شده اقدام مى كند.

5 ـ تـشـويـق پس از مطالعه و شناختن خصوصيات روحى و روانى كودك صورت گيرد و متناسب بـا شـنـاخـتن خصوصيات كودك و نوجوان و مطابق با انگيزه ها، نيازها و روحيات هر يك به كار گرفته شود.

6 ـ شـخـصـيـت تـشـويـق كـنـنـده در نـزد تـشويق شونده محترم ، مهم و با ارزش باشد. هر اندازه شـخـصيت تشويق كننده در نزد كودك و نوجوان محبوب تر باشد، تشويقش ‍ مؤ ثرتر است . لذا والدين و معلمان بهتر مى توانند كودك و نوجوان را به نماز تشويق و ترغيب نمايند.

نحوه و روش هاى تشويق

لازم است در انتخاب روش هاى تشويق به خصوصيات و درك و فهم كودك توجه شود.

بـراى ايـنـكـه مـطـالب بـراى فـرد قـابـل درك و فـهـم بـاشـد، لازم اسـت قـدرت تـحـليـل و تـفـسـيـر داشته و با ادراك و نيازهاى روانى و مادى او مطابقت نمايد، يعنى بين مفهوم تـشـويـق و سـاخـتـار روحـى و فـكـرى كـودك و نـوجـوان تـعـادل ايـجـاد گـردد؛ بـه عـنـوان مـثـال ، اگـر كـودك را بـه نـمـاز تـرغـيـب مى كنيم ، آيا به اصل نماز است ؟ به احكام نماز است ؟ به اسرار و مفاهيم نماز است ؟ به واجبات نماز است و مانند آن . لذا اسـتـفاده از روش هاى تشويق و ترغيب كودك به هر يك از اين مطالب بايد مطابق درك و استنباط او باشد. اگر كودك و نوجوان به امر مبهم دعوت شود، جواب مثبت نمى دهد يا سكوت مى كند يا بى توجهى .

بـهـره گـيـرى از انـگيزه درونى هر فرد در استفاده از روشهاى تشويق ، كار دقيق و مهمى است . زيـرا عـوامـل درونـى خـود بـه خـود مـنـجـر بـه تـشـويـق بـه يـك مـيـل و انـگـيـزه مـى گـردد، ايـن مـيـل درونـى زمـيـنـه بـروز حـس تـعـادل جـويـى و كـسـب لذت از ايـن تـعـادل جـويـى هـا را پـى در پـى فـراهـم مـى سـازد. مـيـل بـه پـرسـتـش ، مـيل به شناخت ، و جستجو از علت خلقت و پرستش ، از درون و باطن كودك و نـوجـوان مـى جـوشـد و از بـهـتـريـن و مـؤ ثرترين عوامل تشويق بوده كه والدين با تلاش مى تـوانـنـد ايـن امـيـال درونى را در آنها تقويت نمايند تا تشنه شناختن خدا و پرستش پروردگار سـبـحـان بـاشـنـد. در ايـن صـورت كـودك و نـوجـوان خـود بـراى ارضـاء ايـن اميال باطنى تلاش مى كند تا به سرچشمه لذت معنوى نزديك تر گردد.

عـلاوه بـر ايـنها، تشويق را مى توان به دو روش مستقيم و غير مستقيم به اجرا درآورد. روش هاى غـيـر مـسـتـقـيم و القائات مثبت مى تواند سازنده تر، بهتر و موثرتر باشد. مثلاً براى تقويت ميل به پرستش در كودك و نوجوان ، مى توان گاهى به روش مستقيم با توضيح و تفهيم مطلب عمل كرد و گاهى با روش غير مستقيم و با طرح شكرگزارى ، شناساندن شگفتى هاى نظام خلقت در او ايجاد انگيزه بيشترى كرد.

انواع تشويق

در تـربـيـت ؛ تـشـويـق داراى انـواعـى اسـت كـه بـه تشويق عمومى و فردى تقسيم مى شود. در تشويق عمومى همگان مورد خطاب بوده و به صورت كلى است و منظور فرد يا چيز خاصى نيست . امـّا در نـوع فـردى ، نـوع تـشويق معين شده و فرد مورد نظر با شرايط خاص خود نيز مطرح است . تشويق را مى توان به دو نوع تقسيم كرد:

الف ـ تـشـويـق هـاى عـمـومى :

اگر در منزل چند كودك داريد و مى خواهيد آنان را تشويق كنيد تا كـارى انـجـام دهـنـد، روش سـازنـده و مـفـيـد آن است كه همه را تشويق نموده فضاى دلپذيرى را بـرايـشـان ايـجـاد كـنـيد. و با گفتن عبارات كلى و تشويق همگانى آنان را به سوى نماز هدايت نـمـايـيـد. مثلاً مى توان گفت ؛ من بچه هاى نمازخوان را دوست دارم ، يا پس از طرح صفات الهى هـمـچـون بـخشندگى ، مهربانى يا ذكر نعمت هاى پروردگار، بگوييم خدايى كه اين همه نعمت بـه مـا داده اسـت بـچـه هـاى نـمـازخـوان را بـسـيـار دوسـت دارد و امثال اين موارد.

ب ـ تـشـويـق هاى فردى :

در تشويق فردى هدف تاءثير گذاشتن بر فرد خاص است تا او يك گام به سوى نماز جلوتر رود.

در تشويق فردى بايد طورى عمل كرد كه اثر نامطلوب بر ديگران نگذارد، اگر دو كودك شما هـر دو نـمـاز مى خوانند و به صورت تك تك با دو هديه متفاوت تشويق شوند مى تواند زمينه حـسـادت و نـاراحـتـى را فـراهم نمايد. اگر چه براى كودكى كه بهتر و بيشتر نماز مى خواند جـايـزه بـهـتـرى تـهـيـه كـرده ايـد، او تـشويق مى شود ولى در كودك ديگر تاءثير منفى خواهد گذاشت . لذا تشويق فردى ، لازم است با دقت و به دور از عوارض نامطلوب به اجرا درآيد.

تـشويق ها را مى توان با دادن جايزه ، هديه ، تشويق لفظى ، تهيه اسباب بازى ، خوراكى ، پوشاك ، دادن پول ، واگذارى مسؤ وليت هاى فردى و مانند آن به اجرا گذارد.

دربـيـن تـشـويـق ها، تشويق لفظى و دادن مسؤ وليت ، بيشترين اثر را دارند. لذا بهتراست اين نوع تشويق ها به صورت زودگذر و موقتى نبوده و استمرار يابد.

فوايد تشويق

در ذيل برخى از مهم ترين آثار مثبت و سازنده تشويق را كه مى تواند در تربيت الهى كودكان و نوجوانان مفيد باشد برمى شمريم :

1 ـ روحـيـه سـپـاسـگـزارى ، مـحبت و اميد را در كودك و نوجوان ايجاد نموده و باعث رغبت آنان به انجام كار مورد نظر مى شود.

2 ـ در ايجاد رفتار مطلوب و حذف رفتار نادرست كودك و نوجوان مؤ ثر است .

3 ـ سبب سرعت در فعاليت هاى بدنى و تلاش بيشتر در كارهاى فكرى مى گردد.

4 ـ بـاعـث حـذف عـوارض نـامـطـلوب رفـتـارى و مـانـعـى در ايـجـاد اختلال رفتارى در كودك و نوجوان مى باشد.

5 ـ مـوجـب تـداوم عـمـل و ايـجـاد انـگـيـزه و مـيـل درونـى نـسـبـت بـه انـجـام عمل است .

6 ـ مى تواند عامل شكوفايى استعدادها، خلاقيت ، علاقه و رشد فكرى كودك و نوجوان در انجام هر كارى باشد.

7 ـ مى تواند باعث مقاومت كودك در قبال عواملى شود كه او را از نماز بازمى دارد.

آفات تشويق نادرست

تـشـويـق بـا هـمـه فـوايدى كه دارد اگر نابه جا و حساب نشده به كار رود عواقب سوئى به دنبال مى آورد، از جمله :

1 ـ پـاداش مـادى و بـيرونى باعث مى شود كودك و نوجوان كار و فعاليتى را كه براى خود او جاذبه دارد و بدون اجبار و اصرار ديگران انجام مى دهد كمتر انجام داده و يا آن را ترك كند.

2 ـ هنگامى كه تشويق ، مطابق نيازهاى سنى ، شرايط محيطى ، تفاوت هاى درونى فرد نباشد، نتيجه منفى داده و كودك و نوجوان عملاً به فعاليت و كار مورد نظر مربى رغبت پيدا نمى كند.

3 ـ چـنـانـچـه پـاداش بـيـرونـى بـراى كـودك و نـوجـوان مـحـور و اصـل بـاشـد، در هـر كـارى تـمـام تـوجـه و حـواس او مـتـمـركـز پـاداش و تشويق است نه انجام عـمـل . لذا بايد تلاش ‍ كرد كه انضباط و رغبت درونى جانشين انضباط، اجبار و اصرار بيرونى گردد.

4 ـ تشويق و انگيزه بيرونى بدون لحاظ شرايط لازم باعث مى شود كه كودك و نوجوان احساس اعـتـمـاد بـه نـفـس ، شـايـسـتـگـى و خـود رهـبـرى را از دسـت داده و خـود را عـلاقـه مـنـد بـه انجام عمل ارزيابى نكند و از ادامه عمل خوددارى نمايد.

بنابراين در انجام هر تشويقى بايد شرايط، روحيات ، وضع فعلى كودك و نوجوان را سنجيد و مـطـابـق آن ، بـه تـشـويـق اقـدام كرد و پس از تشويق نيز بايد آثار آن مورد ارزيابى قرار گيرد تا در نتيجه ، اشكالات و اثرات سوء تشويق شناخته شده و حذف گردد.

تنبيه

تـنـبـيـه حـسـاس ترين و پيچيده ترين وسيله تربيتى است كه مى تواند باعث تغيير رفتار در افـراد شـود. اگـر از ايـن ابـزار بـه نـحـو درسـت و در شـرايط مقتضى و به اندازه نياز بهره گـرفـتـه نـشـود اثـر تـخـريبى و ويرانگرى بر جا مى گذارد. در واقع مى توان گفت تنبيه هـمـچـون داروى تـلخـى اسـت كـه تـنـهـا در مـواقـع اضـطـرارى و در حـد انـدك و مـنـاسـب حال هر فرد بايد مصرف شود و گرنه هلاكت بيمار حتمى است .

در تـربـيـت ، اجـبـار و تـنـبيه آسان ترين و شايد نخستين راهى است كه به ذهن افراد مى رسد. درحـالى كـه اگر كودك و نوجوان را مجبور كنيم كه اظهار ضعف نموده و از افكار و خواسته هاى خود دست بردارد و كوركورانه مطيع نظرات ما باشد كار بسيار نادرستى انجام داده ايم ، يعنى نمى توان با تنبيه و اجبار افراد را به درستى تربيت كرد.

در تـربـيـت ، شـيوه هاى تنبيهى آخرين مرحله است كه آن هم بايد در حد اندك و بعد از شيوه هاى تشويقى و رفتارِ همراه با تغافل و گذشت و محبت به بهترين وجه ممكن به كار رود. بنابراين اصـل تـنـبـيـه امـرى ضـرورى اسـت . زيـرا كـودك و نـوجـوانـى كـه در قـبـال رفـتـار نـادرسـت خـود هـيـچ مـانـع و كـنـتـرلى نـبـيـنـد دچـار خـودنـمـايـى ، بـى قـيـدى و تزلزل شخصيت مى شود.

مفهوم تنبيه

تـنـبـيـه در لغـت يـعنى آگاه كردن و هشدار دادن و دراصطلاح يعنى هر عاملى كه باعث تضعيف يا تحديد يك رفتار نامطلوب شود.

نـكـتـه مـهم در تنبيه اين است كه عامل يا عوامل تنبيه به تنهايى نمى توانند تاءثير تربيتى داشـتـه بـاشـنـد بـلكـه محيطى كه كودك و نوجوان در آن زندگى مى كنند بايد به گونه اى باشد تا رفتار نادرست او در تمام شرايط منع شود. مثلاً نوجوانى كه به نماز اهميت نمى دهد، اگر پدر، مادر و ساير اعضاء خانواده همگى پاى بند به نماز باشند او باور مى كند كه نماز حـقـيـقـت مـهـمـى اسـت كـه انـسـان نـيـازمـنـد بـه آن اسـت . امـّا اگـر پـدر فـضـايـل نـمـاز را بگويد، ولى مادر نسبت به نماز بى تفاوت باشد، در چنين شرايطى تنبيه تاءثير چندانى نخواهد داشت .

اگـر مـحـيـط را به گونه اى كنترل كنيم كه راهى براى انجام خلاف وجود نداشته باشد، به خودى خود انجام رفتار نادرست با تنبيه مواجه مى شود. لذا اگر والدين و ساير اعضاء خانواده رفـتـار خـود را اصـلاح كـنـنـد، كـودك و نـوجـوان بـا تـوجـه به روحيه نقش پذيرى ، تقليد و همانندسازى ، سعى مى كند خود را با محيط تطبيق دهد، در اين صورت او به سمت نماز هدايت مى گردد.

هدف از تنبيه

هـدف واقعى از تنبيه بايد هدايت و تربيت باشد اگر غير از اين باشد نتيجه معكوس ‍ مى دهد و مـى تـواند عواقب ناگوار و جبران ناپذيرى به همراه داشته باشد. چنانچه كودك درك كند كه هـدف شـمـا از تـنـبيه جنبه خيرخواهى و هدايت دارد و او مستحق تنبيه است و آن را ظلم نداند، در اين صورت اثر مفيدى خواهد داشت .

اگـر هـدف و انـگـيزه تنبيه كودك و نوجوان در اثر كينه توزى ، عصبانيت ، نشان دادن قدرت و سـلطـه خـويـش و بـراى عـقـده گـشـايى و… باشد به يقين كارى زشت و نادرست بوده و فايده تربيتى ندارد.

بـنـابـرايـن بـايـد هدف اصلى از تنبيه ، آگاه كردن كودك و نوجوان باشد به طورى كه خود بـيـنـديـشـد و در جـهـت نـمـاز گام بردارد. و در مرتبه پايين تر اينكه فرد را به خطاى خويش توجه داده و راه درست را پيش پاى او بگذاريم . پس از بهره گيرى از روش هاى تشويقى اگر تـغـيـيـرى حـاصـل نـشـد، راه تـنـبـيـه را بـا صـورت هـا، مـراحـل و حـدود خـاص خـودش كـه بـا اهـداف تـربـيـتـى مـطـابـقـت داشـتـه بـاشـد اعمال نماييم .

شرايط تنبيه

تـنـبـيـه سازنده ، عمل دقيق ، پيچيده و ظريفى است كه بايد پس از مراعات و توجه به شرايط لازم تـحـقق يابد. نخستين مساءله در بحث تنبيه آگاهى كودك و نوجوان نسبت به موضوع نماز و درك كـافى از آن است . در اين صورت ، چنانچه از انجام آن سر باز زد مى توان با توجه به شرايط و مراتب ذيل ، او را تنبيه كرد.

1 ـ شـنـاخـتـن عـلل ؛

شـنـاخـت دقـيـق و صـحـيـح از عـلت يـا عـلت هـاى رفـتـار نـادرسـت ، مثل نماز نخواندن .

2 ـ تـوجـه به شرايط سنى ؛

تنبيه تا سه سالگى به هيچ وجه جايز نيست ، ولى از آن به بعد مى توان به صورت نگاهى تند، خطابى شديد، دور كردن موقتى و مانند آن باشد.

3 ـ پـرهـيـز از تـنـبيه مستمر؛

تنبيه بايد گه گاه و دير به دير انجام شود نه بطور مداوم . زيـرا تـنـبـيـه زيـاد و مـداوم ، اثر سوء روانى داشته و خاصيت خود را از دست مى دهد. و كودك و نوجوان در قبال آن مقاوم شده و نافرمانى را ادامه مى دهد.

4 ـ تـنـبـيـه بـراى خـطـا نـه خـود او؛

تـنـبـيـه بـايـد بـه خـاطـر عمل نادرست كودك باشد نه به خاطر خود او. مثلاً، چون به نماز بى اعتنا هست نه خودش .

5 ـ مـراعـات تـفـاوت هاى فردى ؛

تنبيه نبايد به خاطر مقايسه با ساير كودكان باشد. يعنى توجه به تفاوت هاى فردى همچون محيط خانوادگى ، سن ، هوش و مانند آن مهم است .

6 ـ تـوجـه بـه تـوان كـودك ؛

كـار خـواسـتـه شده مى بايست مطابق با توان جسمى ، فكرى و روانـى كـودك بـاشـد. لذا نـبـايـد هـرگـز به خاطر كارى كه در توان و ظرفيت او نيست و نمى تـوانـد انـجـام دهـد تنبيه شود. زيرا كودك و نوجوان قادر نيست نتايج رفتار خود را پيش بينى كند.

7 ـ پـرهـيز از تنبيه در حضور ديگران ؛

هر نوع تنبيهى كه نسبت به كودك و نوجوان انجام مى شود؛ بهتر است حتى الامكان در بين جمع و آشكارا صورت نگيرد.

8 ـ تـنـاسـب تـنـبـيـه بـا جـرم ؛

بـهـتـر اسـت تـنـبـيـه ، سـبـك و حـداقـل مـطـابق با جرم باشد. زيرا اگر شديد و غيرعادلانه باشد باعث دفاع ، تمرد، طغيان ، سرخوردگى و انزواى كودك و نوجوان مى گردد.

9 ـ چـشـم پـوشـى از تـخـلف پس از تنبيه ؛

بعد از تنبيه به هر مناسبت و در هر موقعيتى نبايد خطايش را به رخش كشيد و او را شرمنده كرد.

10 ـ قـصـد اصـلاح بـاشـد نـه ظـلم ؛

اگـر تـنـبـيـه بـجـا و منصفانه باشد تاءثير سازنده و اصـلاحى را به همراه خواهد داشت ، در اين صورت كودك و نوجوان خود را مستحق تنبيه مى دانند. لذا در تمام مراحل تنبيه بايد قصد اصلاح را بفهمد تا آن را ظلم نداند.

11 ـ پرهيز از تنبيه پس از ندامت ؛

اگر كودك و نوجوان به اشتباه خود پى برده و اظهار ندامت و پـشـيمانى كرد يا پشيمانى در رفتار او مشهود بود، بايد از تنبيه پرهيز كرد. و يا چنانچه ديگران شفاعت كردند، شفاعت را بپذيريد و از تنبيه خوددارى كنيد.

12 ـ تعيين علت تنبيه ؛

تنبيه كودك و نوجوان بعد از تقصير معين باشد نه به صورت كلى . يـعـنـى اگـر از كـودك خـواستيد كه نماز بخواند ولى آن را ترك كرد درصورت لزوم از موارد تـنـبـيـه اسـتـفاده كنيد. در چنين وضعيتى او درك مى كند كه بايد نماز بخواند و ترك نماز موجب نـارضـايـتـى والديـن اسـت . لذا تنبيه نبايد به صورت كلى باشد، مثلاً تو حرف ما را گوش نـمـى كنى و مانند آن . زيرا اين كلى گويى باعث مى شود كه او مطلب را به درستى درك نكند تا خود را اصلاح نمايد.

13 ـ خـوددارى از چـند تنبيه با هم ؛

از تنبيه چند جانبه پرهيز شود. يعنى هم سرزنش ‍ بشود و هم كتك بخورد. همچنين براى چند خطاى كودك او را يكجا و يكباره سرزنش نكنيد.

14 ـ پـرهيز از اعمال خشونت ؛

تنبيه نبايد همراه با خشونت و بى رحمى باشد و جرح يا خطرى بـراى كـودك و نـوجـوان ايـجـاد كـنـد. بـه عـبـارت ديـگر، تنبيه نبايد موجب ديه شرعى گردد. بنابراين بايد كمتر از حد ديه و به دور از خشونت باشد.

15 ـ تـلقـى و احراز گناه ؛

گناه و خطا در نزد اعضاء خانواده و والدين در همه وقت به يك معنى باشد. مثلاً اگر كودك و نوجوان نماز نخواند، پدر نگويد عيب ندارد ولى مادر بگويد بد است ، سـومـى بـگـويـد خـيـلى بـد اسـت و مـانـنـد آن . يـا در مـواردى ، بـه دليل ترك نماز سرزنش شود و در مواردى هم به او چيزى نگويند و بى تفاوت باشند.

مراحل تنبيه

هـنـگـامـى كـه كـودك و نـوجـوان نـسـبـت بـه نـمـاز بـى تـوجـهـى و سـهـل انـگـارى كـنـد، پـس از بـه كـار بـردن روش هـاى تـشـويـقـى و سازنده ، و اطمينان از عدم تاءثيرپذيرى آن روش ها اولين مرحله تنبيه مى تواند با بى اعتنايى و كم كردن محبت به او شروع شود.

چـنـانـچـه مؤ ثر واقع نشد با نگاه تند همراه با اخم او را آگاه كند. اگر اثر نبخشيد مى توان با سكوت و قهر كردن موقتى با او برخورد كرد. چنانچه فايده نكرد، لازم است در خلوت با او بـيـشـتـر صـحـبـت كـرده و عـواقـب تـرك نـمـاز و زشـتـى هـاى ايـن عـمل را با خيرخواهى و دلسوزى براى او ثابت كرد. اگر مؤ ثر نشد، لازم است در جمع خانواده و بـه صـورت آشـكـار بـه او تـذكـر داد و در نـهـايـت اگـر هـيـچ يـك از مراحل قبلى نتيجه نداد، والدين مى توانند او را تنبيه بدنى كنند به صورتى كه از حد شرعى خـارج نـشـونـد، يـعـنـى سـرخ شـدن ، زخـم بـرداشـتـن و خـونـريـزى بـدن را بـه دنـبـال نـداشـتـه بـاشـد. زيرا در اين صورت موجب جريمه و ديه شرعى مى شود. يعنى اين حد تنبيه مورد رضايت خداوند نمى باشد.

نكته مهم در اجراى مراحل فوق اين است كه اگر بعد از به كارگيرى درست تمام فنون و روش هـاى تـشويق و تنبيه (غير از زدن ) نتيجه نگرفت از، مجازات بدنى در سطح بسيار —محدود و با رعـايـتِ شـرايط ذكر شده براى تربيت ، آگاه كردن و متوجه نمودن كودك و نوجوان استفاده مى شود.

انواع تنبيه

در تربيت كودك و نوجوان اگر ناچار شويد از روش هاى مختلف تنبيهى بهره گيريد، لازم است از تـنـبـيـهـى كـه آسـيـب رسـانـدن بـه شـخـصـيـت كـودك و نـوجـوان را بـه دنـبـال دارد و تـرس و ضـعـف اراده و مـانـنـد آن را در او ايـجـاد مى كند پرهيز گردد. زيرا تنبيه سـازنـده عـامـلى اسـت كـه بـه وسـيـله آن ، خـطـاكـار در عـمـل ، كـار نادرست را ترك نموده و به كار صحيح مبادرت ورزد با توجه به اين نكته مهم مى توان تنبيه را به انواع مختلف به شرح ذيل تقسيم كرد:

الف ـ تـنـبـيـه روحـى و روانـى ؛

شـامـل تـهـديـد كردن ، سرزنش و ملامت ، توبيخ نمودن ، بى اعـتـنـايـى و بـى توجهى ، قهر كردن موقت ، اخم كردن ، پاسخ ندادن به خواسته ها و نيازها و مانند آن .

در سـرزنـش ، بـايـد بـه نـيـازهـاى كـودك و نـوجـوان تـوجـه داشـت . بـهـتـر اسـت سرزنش به شـكـل نـصيحت خيرخواهانه بوده و رنگ و بوى تحقير و انتقام نداشته باشد. همچنين نيكو است در خـلوت و فـقط به خودش گفته شود و اگر به ناچار در جمع مطرح شد زيبنده است بطور كلى طرح گردد و مخاطب فرد يا افراد خاص ‍ نباشند.

در روش تـهـديد بهتر است نسبت به مواردى چون نيازهاى مادى و نيز نيازهاى اجتماعى مانند نياز به مهر و محبت و دوستى و نياز به حفظ منزلت و احترام از سوى ديگران باشد. زيرا برآوردن يـا تـهـديـد اين گونه نيازها باعث ايجاد انگيزه درونى شده و فرد را به تحرك در انجام دادن عمل وادار مى نمايد.

تـهـديد مى تواند به شكل تهديد صريح و تهديد ضمنى باشد، تهديد ضمنى مفيدتر است . مـثـلاً مـى تـوان بـا ذكر داستان ها و بيان سرنوشت افرادى كه نماز را ترك كرده اند، او را از عواقب اين عمل برحذر داشت .

تـوبـيخ نيز بهتر است به صورت ملايم باشد، زيرا مؤ ثرتر از توبيخ شديد است . شاهد بـر ايـن مـطـلب تـحـقـيـقـاتـى اسـت كـه ( اولرى ) و ( بـكـر) دربـاره تاءثير توبيخ داشته اند.

ب ـ تـنـبـيـه بـدنـى ؛

كـه شامل حبس كردن ، توقيف كردن ، جريمه كردن و كتك زدن مى شود. در تـنـبـيه جسمانى كتك زدن به شكلى كه موجب سرخ شدن و مانند آن شود ممنوع و مردود است زيرا چـنـيـن تـنبيهى ، نشانگر عصبانيت و كينه توزى است . تنبيه بدنى نبايد به بدن و روح كودك آسـيـب بـرسـانـد. مـثلاً مى توان او را وادار كرد كه با يك پا بايستد، يا به مدت معينى حق هيچ گونه حركت و بازى را نداشته باشد و مانند آن .

ج ـ تـلفـيـقـى ؛

از بـعـضـى از تـنـبـيـه هـا مـى تواند تلفيقى از تنبيه جسمى و روانى باشد، مـثـل مـحـروم كـردن (كـودك و نـوجـوانـى كـه نماز نمى خواند) از يك سرى پاداش ها، خوشى ها، خصوصاً چيزهايى كه او بيشتر دوست دارد.

در نـظـام تربيتى اسلام ، خداوند سبحان براى اصلاح رفتار انسان از طريق پاداش و كيفر با وعده بهشت و دوزخ به انبياء الهام فرموده كه نيكوكاران را به بهشت بشارت داده ، بدكاران را بـه جـهـنـم انـذار دهـيـد. در فـرهـنـگ اسـلامـى براى تربيت كودك و نوجوان در برخى موارد به شـكـل مـحـدود و كـنـتـرل شـده اى بـراى اصـلاح رفـتـار نـادرسـت مـثـل تـرك نـمـاز، تـنـبـيـه تـجـويـز شـده اسـت كـه بـا رعـايـت دقـيـق حـدود و شـرايـط آن قابل اجرا است .

عوارض و نتايج سوء تنبيه

تـنـبـيـه اگـر بـا تـوجـه به شرايط، موارد، مراحل و اهداف آن صورت نگيرد، داراى عوارض و نـتـايـج سـوء تـربـيـتـى مـيـشـود كـه در بـسـيـارى مـوارد قابل جبران نيست . در ذيل برخى از اين عوارض را يادآور مى شويم :

1 ـ تـنبيه نابه جا باعث مى شود كه كودك و نوجوان دروغگو، حقير، مخفى كار و دو چهره شده و بـه يـادگـيـرهـاى غـلط، حـتـى گـنـاه و فساد كشيده شود. مثلاً اگر كودك (به هر دليلى ) نماز نـخـوانـد و بـداند كه تنبيه مى شود، فوراً به دروغ مى گويد نماز خواندم ؛ اين حالت نوعى نفاق در او ايجاد مى كند تاحدى كه از اصل نمازخواندن سربازمى زند.

2 ـ كـودك و نـوجـوان خـواهـان الگـوى مـطـلوب اسـت . اگـر والديـن آنان را مورد تنبيه نابجا و غـيـرعـادلانـه قرار دهند، به جاى والدين ديگران را الگوى خود قرار مى دهند. و بسيارى از اين افراد به راحتى آنان را به گمراهى مى كشند.

3 ـ تـنـبـيـه در يـادگيرى فاقد ارزش است . زيرا تنبيه در كارهاى بدنى ممكن است باعث سرعت شود ولى در كارهاى فكرى باعث اشتباه و كُندى مى گردد.

4 ـ تنبيه بى مورد و نابجا به كودك مى آموزد كه در زندگى از روش زورگويى بايد بهره گرفت .

5 ـ تـنـبـيـه بـى مـورد و نـابـجـا در كودك كينه توزى ، انتقام جويى ، احساس حقارت ، ترس ، پرخاشگرى ، مردم آزارى و… را تقويت مى كند.

6 ـ كـودكـى كـه بـراى زشـتـى عـمـلى ، كـتـك مـى خـورد، بـه خـاطـر درد و رنـجـى كـه متحمل شده ، ممكن است به ظاهر كارى را ترك يا عملى را انجام دهد امّا در پنهان و در واقع دوباره كار خلاف را تكرار مى كند.

7 ـ تـنبيه به تدريج باعث بى ارادگى ، منفى گرايى ، بى تفاوتى نسبت به ديگران ، عدم جـسـتـجـو و كنجكاوى نسبت به مسائل ، كاهش خلاقيت و ابتكار رشد و شكوفايى و عدم اطمينان به خود مى شود.

8 ـ اگـر كـودك نـسـبـت بـه مـوضـوع نـمـاز تـنـبـيه شود، علاوه بر آثار سوء ديگر، نسبت به اصل نماز در آينده زندگى خود بدبين شده و نوعى تنفر پيدا مى كند.

9 ـ تـنـبـيـه بـاعـث مـى شـود كـه كـودك و نـوجـوان بـراى بـزرگ تـرهـا احـتـرام قايل نباشد و به آنان اعتماد نكند. در اين صورت والدين براى ادامه تربيت آنان به نماز دچار مشكل بيشترى خواهند شد.

در هـر صـورت تـنبيه سازنده ، كارى است پيچيده و دقيق و كودك و نوجوان همچون غنچه اى است لطيف و با طراوت ـ پس بايد با شناخت و به كارگيرى درست شيوه هاى تشويق ، و با صبر و انـديـشـه تـلاش نـمـود و آنان را با شگردهاى صحيح به سوى نماز هدايت كرد، و از تنبيه با توجه به همه جوانب آن در حد اندك و ضرورت بهره جست و مجدداً با روابط دوستانه تربيت را ادامـه داد. قـطـعـاً بـا بـه كارگيرى روش هاى صحيح نياز چندانى به تنبيه نخواهد بود. زيرا كـودك و نوجوان با فطرت پاك خود، و الگوپذيرى و همانندسازى . به نماز عشق مى ورزد و نماز خواندن را كمال نفسانى و ارزش معنوى براى خود مى داند.

0 دیدگاه ارسال شده است

نظر خود را با ما در میان بگذارید