
388 - نقش کودکان در آشتی والدین
نویسنده : زهرا رستگار
طلاق عاطفی طلاق عاطفی، طلاقی است که به موجب آن، زن و شوهر با یکدیگر ارتباط صمیمی ای ندارند و نمی توانند درباره احساسات و عواطف خود با یکدیگر حرف بزنند و ارتباط مناسبی هم ندارند. این نوع طلاق، در مقایسه با طلاق رسمی، اثر به مراتب مخرب تری دارد، چرا که در طلاق […]
طلاق عاطفی
طلاق عاطفی، طلاقی است که به موجب آن، زن و شوهر با یکدیگر ارتباط صمیمی ای ندارند و نمی توانند درباره احساسات و عواطف خود با یکدیگر حرف بزنند و ارتباط مناسبی هم ندارند. این نوع طلاق، در مقایسه با طلاق رسمی، اثر به مراتب مخرب تری دارد، چرا که در طلاق رسمی زن و مرد از یکدیگر جدا میشوند و هر یک به دنبال زندگی تازه خود میروند اما در طلاق عاطفی که زوج زیر یک سقف زندگی میکنند، این موضوع در درازمدت فشار روانی زیادی به آنها وارد میکند و چون این همسران ارتباط احساسی خوبی هم با یکدیگر ندارند، زندگی شان کسالت بار خواهدشد.وفرزندان در چنین خانواده هایی ارامش ندارند ومحبتی که باید از والدین دریافت نمی کنند ومعمولا دچار ناهنجاریهای رفتاری وروانی میشوند . در این تحقیق تصمیم دارم این پدیده شوم را بررسی وراهکارهای مناسبی برای مقابله با ان ارائه دهم .
تأثیر طلاق بر مراحل و سنین مختلف فرزندان
تحقیقات نشان داده است که واکنش کودکان و نوجوانان به طلاق والدین شان از نظر کیفی متناسب با سن آن هاست و با یک دیگر در هر سنی فرق میکند. به نظر میآید این تفاوت ناشی از بلوغ فکری کودکان است که در آن کودکان بزرگتر و نوجوانان بهتر میتوانند دلایل اصلی جدایی را نسبت به کودکان کوچکتر بفهمند. کودکان کوچکتر وابسته ترند و به کمک های والدین شان نیاز بیش تری دارند. بعضی از تحقیقات نشان داده است که محدودیت درک کودکان کوچکتر از طلاق باعث میشود تا آنها در برابر طلاق والدین یا اغتشاشات خانوادگی آسیب پذیری بیش تری از خودشان نشان دهند. منظور از محدودیت فکری کودکان کوچکتر این است که آنها قادر نیستند مفهوم طلاق را بفهمند، از این رو نمی توانند برای تغییرات ناشی از جدایی آماده شوند و در نتیجه بدون آمادگی با آن رو به رو میشوند. به علاوه، دلیل دیگری که ارائه شده است این است که چون کودکان کوچکتر توانایی محدودی در ارزیابی واقع بینانه از وضعیت پیش آمده دارند به همین دلیل در علت یابی طلاق ممکن است نه تنها خود را مقصر بدانند بلکه از تنها ماندن به شدت بترسند. سایر تحقیقات نشان داده اند که استرس های پیش از جدایی و طلاق، بی ثباتیها و اغتشاشات خانوادگی تأثیرات مخربی بر نوجوانان دارد و باعث چالش های رشدی خاصی، نظیر بروز اختلالاتی در مفهوم هویت و استقلال میشود. هر چند که نمی توان گفت که طلاق والدین لزوماً بر کودکان در سنین خاصی تأثیرات منفی ویژه ای میگذارد، اما گاهی میتوان تأثیرات طلاق را بر کودکان در مراحل رشدی گوناگون مشاهده کرد.
اثرات طلاق برای فرزندان
پدیده طلاق علاوه بر زوجین بر کودکان خانواده نیز اثرات شدید وگاهی طولانی مدتی دارد که مهمترین آثار شوم طلاق در کودکان از این قرار است:
* قربانی روحی و عاطفی:
کودکان اولین قربانیان طلاق هستند، قربانی روحی، عاطفی و حتی گاهی جسمی. کودک پس از طلاق در خانواده گیج و گنگ است و کمتر میتواند تعادل خود را حفظ کند، بویژه کودکی که با پدر و مادر بسیار مانوس است و دائماً در کنار آنان بوده است.
* وحشت از زندگی:
کودکی که والدینش از هم جدا شدهاند، خانه را محل وحشت میداند و بیشتر در جستجوی پناهگاهی دیگر است؛ پناهگاهی که برای او تسلیبخش و محل امن و راحتی باشد.بسیاری از بیاعتناییهای کودک به دنیا و دیگران هنگام جدایی والدین پیش میآید و این از آن جهت است که طفل، نمیتواند آن را تحمل کند.
*تک والدی کودکان:
کودکان پس از طلاق و جدایی والدین، نزد یکی از والدین می مانند واین رنج بزرگی بر آنها تحمیل می کند به خصوص اگر درسن پایین تری باشند؛ چون کودک در هر سطحی از آسایش و امکانات باشد، باز نیاز به هر دو والد دارد. این درد برای کودکان سنگین است که نمیتوانند نمی تونند تمام وقت در کنار پدر یا مادر خود باشند و برای دیدار آنان باید منتظر اوقات رسمی باشند.
* نابسامانی:
حاصل طلاق، نابسامانی فرزندان و به خود واگذاشتن آنان یا سپردن فرزندان به دست نامادری یا ناپدری است که ممکن است آنها را دچار رنجش نماید. پس از طلاق، کودک مجسمهای متحرک و عروسکی است که گاهی نزد مادر، زمانی نزد پدر، هنگامی نزد بستگان و گاهی هم در پرورشگاه است و پیداست این تغییر مکان ها، روش های تربیتی و فرهنگهای متفاوت چه تاثیری نامطلوبی در فرایند رشد و تربیت کودک بر جا میگذارد.
*احساس گناه:
گاهی کودک در جدایی والدین احساس گناه میکند. گمان دارد چون پدر و مادر را اذیت کرده، والدین آنان جدا شدهاند. این مساله بیشتر از زبان معصومانه آنان شنیده میشود که: «مامان! بیا دیگه تو را اذیت نمیکنم». یا میگویند: «بابا! بیا قول میدهم دیگر شیطنت نکنم» اینان خود را مسوول جدایی والدین احساس میکنند و فکر می کنند اشتباهی را مرتکب شدهاند.
*گیجی و بهتزدگی:
پس از طلاق، کودک مات و مبهوت میشود و حتی انگیزه تحصیل را از دست میدهد و با افت تحصیلی مواجه میشود. گاهی بیمار میشوند و در جستجوی پناهی برای مهرورزی، دلجویی و نوازش هستند، اینان به حقیقت بیمار نیستند، بلکه نقطه اتکای خود را از دست دادهاند، بدین سان با دارو نمیتوان درمانشان کرد، بلکه با نوازش میتوان درد آنان را علاج کرد.
*تاثیر منفی در رشد:
بررسیها نشان دادهاند کودکانی که از مادر جدا شدهاند، رشدشان کمتر از آنانی است که از مادر خود جدا نیستند؛ اگرچه مادر یک مربی پرورش یافته نباشد ، فقدان مادرجلوی شکوفاشدن کودک رادرتمام زمینههامیگیردودرشخصیت عاطفی اواثرمنفی میگذارد.
*بدبینی به پدر و مادر:
کودکان پس از جدایی والدین، معمولاً به یکی از والدین، پدر یا مادر بدبین میشوند و به او با نظر کراهت مینگرند. معمولاً یا طرفدار پدر میشوند یا طرفدار مادر که در هر دو صورت برای فرزند و حتی والدین نامطلوب است. ضروری است والدین لااقل در برابر کودک، عکسالعمل مناسب داشته باشند و در حضور آنان از هم بدگویی یا شکوه نکنند.
*کمبودهای عاطفی:
کودکی که از پدر یا مادر جدا شده، از مهر و نوازش دو طرف بهره مند نشده و اغلب با تشنگی عاطفی مواجه است .امری که در جوامع مختلف به نمونههای بسیاری از آن برخورد میکنیم.
*زمینه بزهکاری و عصیان:
تحقیقات جامعهشناسان ومتخصصان خانواده نشان داده است که وقوع طلاق میان زوجین میتواند یکی از علل ارتکاب جرم از ناحیه نوجوانان باشد.
با توجه به اثرات جبران ناپذیر طلاق و جدایی والدین بر روی کودکان در این تحقیق به نقش کودکان در ایجاد آشتی و دوستی و واکنش صحیح در مقابل دعواهای والدین میپردازیم.
-
هر کسی ممکن است دعوا کند.
برای هر دو نفری که مدتی از ساعات روز را در کنار هم میگذرانند ممکن است در مورد مسائلی با هم اتفاق نظر نداشته باشند. و این مخالفتها گاهی به بحث ، جنجال و دعوا کشیده میشود. مثل شما که حتما تجربه بحث با برادر یا خواهر خود یا یکی از دوستانتان در مدرسه یا یکی از آشنایان حاظر در یک مهمانی داشته اید.
شما در آن لحظه از تمام حرف هایی که میزنید، دقیقا همان منظور را نداشته اید و حتی شاید آرزوی اتفاق بد برای او کرده باشید. اما بعد از کمی آرام شدن میفهمید که واقعا از حرفها و آرزوهایتان دقیقا همان منظور را نداشته اید و صرفا جهت خالی شدن هیجان و عصبانیتتان آن حرفها را زده اید.
به طور مشابه برای والدین و بزرگترها نیز به همین صورت است.
-
دعوا هرچند شدید باشد به معنای عدم عشق و علاقه والدین نیست.
داشتن بحث و مجادله هر چند مدت یکبار میتواند برای سلامت روانی خانواده مفید باشد. یک بحث کوتاه میتواند از تلنبار شدن احساسات منفی برای مدت طولانی در یک شخص جلوگیری کند.
خیلی برای اعضای یک خانواده مهم است که بدانند حتی وقتی مخالف یکدیگر هستند نیز میتوانند درباره احساسات ، عواطف و طرز فکر و عقیده خودشان با همدیگر صحبت کنند . خبر خوب در این اتفاق این است که بعد از شنیدن نظرات و صحبت های همدیگر معمولا همه احساس خوب و راحتی دارند و افراد خانواده از اینکه شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا کرده اند نسبت به هم احساس نزدیکی و صمیمیت مضاعف میکنند.
-
هر دعوایی حتی با قهر طولانی به معنای انتهای راه و طلاق نیست.
اگر بحث پدر و مادرتان خیلی طولانی شد و به مرحله پرتاب اشیاء ، هل دادن و کتک زدن رسید و کنترل شرایط از دست هر دوی آنها خارج شده بود و این موضوع بیش تر از دوبار در هفته رخ داد. شما باید بدانید که پدر و مادرتان با اینکه بالغ و عاقل هستند، در این زمینه نیاز به کمک شخص عاقل دیگری دارندتا آن ها را راهنمایی کند و به آنها بیاموزد که تحت هیچ شرایطی نباید اجازه از کنترل خارج شدن خود و یا همسرشان را بدهند.
شما میتوانید با یکی از آشنایانتان که عاقل ، فهیم و با درایت است و شما و خانواده تان به او اعتماد کامل دارید؛ صحبت کنید و از او در این باره کمک بخواهید.
اگر صحبت کردن با این شخص یا یافتن چنین آشنایی برایتان سخت و دشوار است میتوانید این مسئله را با معلم یا مشاور مدرسه تان مطرح کنید.
مشاوران خانواده میتوانند با آموزش مهارت های زندگی به شما و خانواده تان کمک کنند. با آموختن مهارت هایی مثل مهارت گوش دادن ، مهارت ابراز وجود ، مهارت تحمل نظر مخالف ، مهارت کنترل احساسات ، مهارت بیان نظرات و عقاید و مهمترین مهارت که مهارت گفت و گو است ؛ میتوان آرامش و خوشحالی را به خانواده برگرداند.
تکمیل این فرآیند به کار ، زمان و تمرین نیاز دارد و البته خواست قلبی اعضای خانواده شما را میطلبد. و باید بدانید که همه میتوانیم برای بهتر شدن، تلاش کنیم.
-
برای جلوگیری از دعوای والدین چه کنیم؟
پدر و مادرها برای دلایل مختلفی با هم دعوا میکنند. ممکن است یکی یا هر دوی آنها روز سختی را در محل کار پشت سر گذاشته باشند یا کلا امروز احساس خوبی ندارند یا ممکن است به خاطر مریضی یا بدخوابی اخلاقشان سرجایش نباشد یا ممکن است واقعا خسته هستند.
کودکان با درک شرایط روز والدین باید بفهمند که چه زمانی برای طرح خواسته ، گله یا حتی خاطره ساده با ایشان مناسب است. یا وقتی از چهره والدین یا هر نشانهی دیگری به قرار نداشتن پدر و مادرشان در شرایط ایده آل پی میبرند باید با آرام نگه داشتن فضای خانه و رسیدگی بیشتر به ایشان و خواسته هایشان شرایط را برای آرام شدن آنها فراهم کنند تا از بروز دعواهای جدی و بیشتر جلوگیری کرده باشند و هم فضای زندگی خود را سرشار از عشق و محبت و احترام نگه دارند.
باید بدانیم که بیشتر دعواها زود تمام میشود و با عذرخواهی از همدیگر و سعی در جبران دلشکستنها ؛ باعث گرمتر شدن محیط خانه و خانواده خواهد شد.
-
در هنگام بحث و دعوای والدین چه کار کنیم؟
برای بچهها همیشه سخت است که شاهد دعوای والدین خود باشند. برای هیچ کس خوشایند نیست که صدای داد و فریاد و کلمات غیرمحبتآمیز والدین خود را با چاشنی عصبانیت و گاهی غصه بشنود.
دیدن والدین در حال دعوا و بحث و مشاهده چهره های آنها که نشان دهنده از کنترل خارج شدن فرد را دارد باعث ایجاد ناامنی و ترس در کودکان میشود.
کودکان ممکن است در دعوای والدین نگران یکی از آنها باشند که در این بحث قرار است بیشتر غصه دار شود یا از نظر روحی آسیب ببیند یا بخاطر فریادهای دیگری آسیب جدی تری ببیند.
ممکن است نگران این موضوع باشد که به علت اوج گرفتن عصبانیت هر کدام از پدر و مادر ، اوضاع از کنترل خارج شده و ممکن است هر اتفاقی بیافتد. نگران عصبانیت پدر و مادر از هم و یا آسیب دیدن هرکدام از آنها خواهد بود.
یکی از مهمترین کارهایی که شما به عنوان فرزند باید انجام دهید، این است که با هوشمندی از دعوا و محل اتفاق افتادن آن دور شوید و تمامی اسبابی که باعث تشدید فضای تشنجی میشود را نیز با خود از محل دور کنید. به طور مثال صدای تلویزیون را قطع کنید.
خواهر یا برادر کوچکتر خود را با سرگرمی و آرام از محل دعوا با خود ببرید. به داخل اتاقتان بروید و بعد از بستن آرام در، سرتان را با چیزی مشغول کنید. اگر خواهر یا برادر کوچک خود را همراه خود آورده اید؛ سعی کنید با بازی کردن با او هم سرخود و هم او را سرگرم کنید تا هم کمتر متوجه دعوای والدینتان بشوید و هم زمان زودتر و راحتتر برایتان بگذرد.
این را بدانید که شما در آن لحظات نه ناظر خوبی هستید و نه داور خوبی . پس از محل دعوا دور شوید و خودتان را مشغول کنید تا بحث آنها تمام شود.
-
بعد از اتمام دعوای والدین چه کنیم؟
وقتی که از دعوای والدینتان به شدت ناراحت و آشفته میشوید، ممکن است شما بخواهید درباره احساستان با آنها حرف بزنید. بعضی وقتها والدین حواسشان نیست که این بحثها و دعواها در مقابل فرزندانشان چقدر بر روی آنها اثر منفی میگذارد.
اگر شما درست ، دقیق و به موقع درباره ی این احساساتتان با آنها صحبت کنید ؛ والدینتان اولا متوجه خطای خود میشوند و باعث میشوید که آنها کمی با خودشان فکر کنند که آیا واقعا موضوع بحثشان ارزشش را داشت که فرزند دلبندم را چنان آشفته و غصه دار کنم؟!
دوما درصدد توضیح به شما برخواهند آمد و موضوع مورد بحثشان و علتزمخالفت و دعوای خود را برایتان تشریح میکنند . و شاید حتی برایتان از اتفاق پیش آمده ابراز پشیمانی کنند و از قصدشان برای بهبود اوضاع و جبران مافات بگویند. که همه ی این کارها روی هم باعث آرام شدن فضا و همچنین توجیه شما و از نگرانی درآمدنتان میشود.
نتیجهگیری
هیچ خانواده ای کامل و بی نقص نیست. در شادترین خانهها هم مشکلات زیادی به وجود میاید و مردم همیشه بحث و دعوا دارند.
بعضی وقتها با آرامش ، منطق ، فکر و تدبیر میتوان با ایجاد فضای باز و محبتآمیز در خانواده از بیشتر دعواها جلوگیری کرد و با آموختن مهارت های مختلف زندگی ، خانواده ای شاد و آرام در کنار یکدیگر داشت. که معنا و مفهوم و دلیل اصلی تشکیل خانواده و زندگی همین آرامش است.
دعواها همیشه رخ میدهند. اما با عشق ، فهم متقابل و کمی تلاش میتوان تمامی مشکلات را از پیش روی آرامش خانواده برداشت و زندگی سرشار از محبت ، صلح و صفا و دوستی همراه با فضایی برای رشد و بالندگی همهی اعضای خانواده؛ ساخت.
منابع :
- روانشناسی رشد،تاًلیف لورابرک ترجمه: یحیی سیدمحمدی.
- افسردگی در جوانان (راه های مقابله و درمان) نوشته پرفسور کارول پاتریک و دکتر جان شری ترجمه ابوذر کرمی.
- کتاب مهارت زندگی نوشته ی کریس.ال.کلینه ترجمه دکتر شهرام محمدخانی .
- کتاب روانشناسی رشدتاًلیف دکتر حسن احدی و دکتر فرهاد جمهری.
- when your parent fight Douglas Tynan, PhD, ABPP January 2015